بازگشت

فضيلتي ديگر


كليني رحمةالله در كتاب "كافي" بابي تحت عنوان " آنچه به سبب آن ادعاي حقّ و باطل از يكديگر جدا مي گردد" تشكيل داده و در آنجا از محمّد بن ابي العلاء نقل كرده است كه گفت:

از يحيي بن اكثم قاضي سامراء - بعد از آن كه او را بسيار امتحان نمودم و با او مناظره و گفتگو و مراسله داشتم و از علوم آل محمّد عليهم السلام سؤال كردم - شنيدم كه گفت: روزي وارد مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شدم تا قبر مبارك او را طواف كنم، حضرت جواد عليه السلام را ديدم كه در آنجا طواف مي كند، درباره مسايلي كه در نظر داشتم با آن حضرت گفتگو كردم و او همه را جواب فرمود.

به ايشان عرض كردم: مي خواهم سؤالي از شما بپرسم ولي بخدا قسم خجالت مي كشم. امام عليه السلام فرمود:

من از آن سؤال به تو خبر مي دهم قبل از آن كه بپرسي، مي خواهي سؤال كني كه امام كيست؟

عرض كردم: بخدا قسم سؤال مورد نظرم همان است.

فرمود: من امام هستم، عرض كردم نشانه اي مي خواهم تا يقين كنم.

آن حضرت در دست خود عصايي داشت، وقتي من چنين گفتم فوراً آن عصا شروع به صحبت كرد و گفت:

"إنّ مولاي امام هذا الزمان و هو الحجّة.

به راستي مولا و صاحب من امام اين زمان است و او حجت پروردگار است.1

***

1. اصول كافي، ج 1، ص 353.