بازگشت

خدمت در سيره و سخن جواد الائمه ع


درنگي در مفهوم خدمت




اگر عبادت بزرگترين فلسفه آفرينش است كه: «وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنْسَ اِلاّ لِيَعْبُدُونِ»(1)؛ «جن و انسان را خلق نكردم، مگر به خاطر اينكه عبادتم كنند»، برگزيدگان الهي، عابدترين بندگان خدا خواهند بود و اگر از والاترين مظاهر عبادت خدمت به خلق» است

كه: «مَنْ سَعي في حاجَهِ اَخيهِ الْمُؤْمِنِ فَكَأَنَّما عَبَدَ اللّهَ تِسْعَهَ آلافِ سَنَهٍ صائِما نَهارَهُ قائِما لَيْلَهُ؛(2) هر فردي كه در برآوردن نياز برادر مؤمنش تلاش كند، گويا نُههزار سال خداوند را عبادت كرده، در حالي كه روزها را روزهدار و شبها را شب زندهدار بوده است.»، برگزيدگان الهي، انبيا و معصومان، خدمتگزارترين افراد به مردم خواهند بود؛ زيرا آنان اسوه و شاخصاند و درخت كمال در وجودشان به بالندهترين شكل سر به فلك كشيده است.

آيه الهي خطاب به پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله را به ياد آوريم كه ميفرمايد: «وَاخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ»(3) پر و بال خود را براي مؤمناني كه پيرو تو هستند، بگستران.» واژه «خفض جناح» كه سه بار در قرآن كريم به كار رفته است، به كنايه از كمال مهرورزي، عطوفت و خدمتگزاري خالصانه و متواضعانه حكايت ميكند.

خدمتگزاران واقعي، انبيا و اوصيا و مؤمنان به آنان هستند؛ چه بيپرده و صريح ميتوان اين ادعا را در حديث آسماني امام صادق عليهالسلام يافت كه فرمود: «ما آمَنَ بِاللّهِ وَلا بِمُحَمَّدٍ وَلا بِعَلِيٍّ مَنْ اِذا اَتاهُ اَخُوهُ الْمُؤْمِنُ في حاجَهٍ لَمْ يَضْحَكْ في وَجْهِهِ فَإِنْ كانَتْ حاجَتُهُ عِنْدَهُ سارَعَ اِلي قَضائِها وَاِنْ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ تَكَلَّفَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِهِ حَتّي يَقْضِيَها لَهُ فَإِذا كانَ بِخِلافِ ما وَصَفْتُهُ فَلا وَلايَهَ بَيْنَنا وَبَيْنَهُ؛(4) به خدا و محمد صلياللهعليهوآله و علي عليهالسلام ايمان نياورده است كسي كه هنگامي كه برادر دينياش به خاطر حاجتي نزد او آيد، با خوشرويي برخورد نكند. پس اگر توان دارد، نياز او را به سرعت برطرف كند و اگر توان ندارد با كمك ديگري حل كند، اگر بر خلاف آنچه توصيف كردم باشد، پس بين ما و او ولايتي نخواهد بود.»

با اين ديدگاه، كساني نزد خدا دوست داشتنيتر خواهند بود كه نسبت به ديگران گامي به اين هدف نزديكتر باشند. اين سخن قدسي را به ياد آوريم كه: «اَلْخَلْقُ عِيالي فَأَحَبُّهُمْ اِلَيَّ اَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَاَسْعاهُمْ في حَوائِجِهِمْ(5)؛ مردم خانواده من هستند. پس محبوبترين آنها نزد من، مهربانترين و كوشاترين آنها در رفع نيازهاي مردم است.»

اينك كه در آستانه شهادت حضرت جوادالائمه عليهالسلام قرار گرفتهايم، گوشههايي از خدمت در سيره و سخن حضرت را مرور ميكنيم.

1. بايدها و نبايدهاي خدمترساني

اخلاص

شرط پذيرش هر عملي، از جمله خدمت به مردم، اخلاص است و مؤمن بايد به انگيزه جلب رضايت الهي خدمتگزار عيال اللّه باشد و هرچه ناخالصي در عمل بيشتر باشد، درجه مطلوبيت آن هم پايينتر خواهد آمد. علاوه بر دخالت اخلاص در اصل عمل،(6) از ديدگاه امام جواد عليهالسلام در تداوم اعمال نيز بايد اخلاص جاري باشد. چه بسا عملي كه انجام آن با خلوص است، ولي عامل به آن بعد از عمل، آن را به ريا و ناخالصي آلوده و از درجه مقبوليت الهي ساقط ميكند؛ لذا امام جواد عليهالسلام فرمود: «اَلاْءبْقاءُ عَلَي الْعَمَلِ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ(7)؛ بقاي بر عمل سختتر از خود عمل است.» و آنگاه كه پرسيدند بقاي بر عمل يعني چه؟ فرمود: «يَصِلُ الرَّجُلَ بِصِلَهٍ وَيُنْفِقُ نَفَقَهً لِلّهِ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ فَكُتِبَ لَهُ سِرّا ثُمَّ يَذْكُرُها وتُمْحي فَتُكْتَبُ لَهُ عَلانِيَهً، ثُمَّ يَذْكُرُها فَتُمْحي وَتُكْتَبُ لَهُ رِياءً(8)؛ مردي هديهاي ميدهد و براي خداي يگانه بيشريك انفاقي ميكند، پس برايش به عنوان «عمل پنهاني» نوشته ميشود. سپس او كارش را يادآوري ميكند، در اين وقت عنوان قبلي محو ميشود و «عمل آشكار» برايش نوشته ميشود. آن مرد دوباره عملش را يادآوري ميكند پس عنوان قبلي محو ميشود و برايش «عمل ريايي» نوشته ميشود.»

پرهيز از اذيت

فرد خدمترسان علاوه بر اخلاص، بايد از هر نوع رفتاري كه موجبات رنجش مددجو را فراهم آورد، پرهيز كند. همچنين بايد به خاطر خدمت خود به يك مؤمن، به منتگذاري و يا اذيت ديگر مؤمنان هم نپردازد. حكايتي از امام جواد عليهالسلام در اينباره راهگشا است:

مردي نزد امام جواد عليهالسلام آمد كه بسيار خوشحال و مسرور به نظر ميرسيد. امام از علت خوشحالياش پرسيد. او گفت: يابن رسول اللّه، از پدرت شنيدم كه ميفرمود: «شايستهترين روز براي شادي بنده روزي است كه در آن انسان توفيق نيكي و انفاق به برادران مؤمنش يابد.» و امروز ده نفر از برادران ديني كه فقير و عيالوار بودند از فلان شهرها به نزد من آمدند و من هم به هر كدام چيزي دادم، براي همين هم مسرورم.

امام جواد عليهالسلام به او فرمود: «لَعَمْري اِنَّكَ حَقيقٌ بِاَنْ تَسُرَّ اِنْ لَمْ تَكُنْ اَحْبَطْتَهُ، اَوْ لَمْ تُحْبِطْهُ فيما بَعْدُ؛ به جانم سوگند! شايسته است مسرور باشي، اگر كار خود را بياثر نساخته باشي و يا بعدا حبط و بياثر نسازي.» او با شگفتي پرسيد: با اينكه از شيعيان خالص شمايم، چگونه عمل نيك من پوچ ميشود؟

فرمود: «با همين سخني كه گفتي، كارهاي نيك و انفاقهاي خود را حبط كردي.» او توضيح خواست و امام فرمود: اين آيه را بخوان «يا اَيُّها الَّذينَ آمَنُوا لاَ تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالاَْذي»(9)؛ «اي مؤمنان بخششهاي خود را با منت و اذيت باطل نكنيد.»

گفت: من كه به آن افراد منت نگذاشتم و آزار ندادم! امام فرمود: «خدا فرموده: بخششهاي خود را با منت و آزار باطل نسازيد، نفرموده تنها منت و آزار بر آنان كه ميبخشيد، بلكه خواه بر آنان خواه بر ديگري. آيا به نظر تو آزار به آنان شديدتر است يا آزار به فرشتگان مراقب اعمال تو و فرشتگان مقرب الهي و يا آزار به ما؟»

مرد گفت: البته آزار به فرشتگان و شما. امام فرمود: تو فرشتگان و ما را آزردي و عمل خود را باطل كردي. مرد پرسيد: چرا باطل كردم و شما را آزردم؟ فرمود: اينكه گفتي: «چگونه باطل نمودم با اينكه از شيعيان خالص شما هستم؟» واي بر تو! آيا ميداني شيعه خالص ما كيست؟ شيعه خالص ما «حزبيل» مؤمن آل فرعون و «حبيب نجار» صاحب يس و... و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. تو خود را در صف اين فراد برجسته قراردادي و ما و فرشتگان را آزردي.

آن مرد بعد از اعتراف به تقصير و استغفار، پرسيد: پس چه بگويم؟ امام فرمود: بگو من از دوستان شما هستم. دوستان شما را دوست دارم و دشمنان شما را دشمن ميدارم. او چنان گفت و امام جواد عليهالسلام فرمود: «اَلاْنَ قَدْ عادَتْ اِلَيْكَ مَثُوباتُ صَدَقاتِكَ وَزالَ عَنْها الاِْحْباطُ؛(10) الان پاداشهاي بخششهايت به تو بازگشت و حبط و بياثري از آنها زايل شد.»

خدمت در حد توان

مردي خدمت امام جواد عليهالسلام آمد و گفت: به اندازه جوانمرديات به من كمك كن. امام فرمود: اينقدر نميتوانم. گفت پس به اندازه جوانمردي خودم، كمك كن. فرمود: اين را ميتوانم. اي غلام! صد دينار به او بده.(11)

نابودي نعمت

امام جواد عليهالسلام ميفرمايد: «اِنَّ لِلّهِ عِبادا يَخُصُّهُمْ بِالنِّعَمِ وَيُقِرُّها فيهِمْ ما بَذَلُوها فَإِذا مَنَعُوها نَزَعَها عَنْهُمْ وَحَوَّلَها اِلي غَيْرِهِمْ(12)؛ خداوند بندگاني دارد كه نعمتهايش را به آنان اختصاص داده است و مقرر كرده است از آن بذل و بخشش كنند و اگر خودداري كنند، از آنان ميگيرد و به ديگران منتقل ميكند.»

بر اين اساس، امام جواد عليهالسلام قرار گرفتن و تمركز نعمتها در دست برخي افراد را سنّت و خواستهاي الهي ميداند كه امري هدفمند است و هدف از آن هم، واگذاري به ديگران ميباشد؛ لذا صاحبان مال و جاه و مقام و موقعيت بايد آنچه را به دست ميآورند، اولاً نعمت و سپرده الهي بدانند و ثانيا واگذاري و خدمت به مردم را وظيفه خود بدانند و ثالثا مطمئن باشند كه در صورت ترك وظيفه، همان خدايي كه اين نعمتها و امكانات را به آنان سپرده است، توان بازپسگيري و واگذاري آن را به افراد ديگر دارد.

امام جواد عليهالسلام در حديثي ديگر، به طبيعي بودن اين وضعيت و سنت الهي بودن آن چنين اشاره ميكند: «ما عَظُمَتْ نِعْمَهُ اللّهِ عَلي اَحَدٍ اِلاّ عَظُمَتْ عَلَيْهِ حَوائِجُ النّاسِ، فَمَنْ لَمْ يَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئونَهَ عَرَضَ النِّعْمَهَ لِلزَّوالِ(13)؛ نعمت خدا بر كسي زياد نميشود، مگر اينكه نياز مردم هم به او بيشتر ميشود. پس كسي كه اين زحمت را تحمل نكند، نعمت را در معرض زوال قرار ميدهد.»

مرز خدمت

خدمتگزاري نيز مانند هر رفتار اجتماعي ديگر مرزي دارد و طبعا بايد به انسانهايي خدمت كرد كه اهليت خدمت را دارند، نه آنكه با ارائه خدمت، در مسير غير الهيشان مستحكمتر شوند. براي همين، اهل بيت عليهمالسلام هرگاه ارائه خدمت به منحرفان، عامل جذب و تأليف قلوب و هدايت آنان ميشد، از هيچ نوع خدمت و حتي گذشت از توهينها و... دريغ نداشتند. و در كنار آن، هرگاه هم كه تشخيص ميدادند خدمت رساني به يك شخص منحرف موجب تقويت و يا رسميت وي ميشود، از آن پرهيز ميكردند. نمونهاي از رفتارهاي امام جواد عليهالسلام در اينباره را ميخوانيم:

علي بن مهزيار ميگويد: به امام جواد عليهالسلام نوشتم: فدايت شوم! پشت سر كسي كه قائل به جسمانيت خداست، نماز بخوانم؟ فرمود: «لا تُصَلُّوا خَلْفَهُمْ وَلا تُعْطُوهُمُ الزَّكاهَ وَابْرَؤُوا مِنْهُمْ بَرِئَ اللّهُ مِنْهُمْ(14)؛ پشت سرشان نماز نخوانيد و چيزي از زكات به آنها ندهيد و از آنان بيزاري بجوييد كه خدا از آنان بيزار است.»

2. آثار خدمترساني

رضايت الهي

امام صادق عليهالسلام ميفرمود: «مسلماني نياز مسلماني را برآورده نميسازد، مگر اينكه خداي تبارك و تعالي به او ميفرمايد: ثواب كار تو با من است و به كمتر از بهشت براي تو راضي نميشوم.»(15)

امام جواد عليهالسلام ميفرمود: «ثَلاثٌ يَبْلُغَنَّ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: كَثْرَهُ الاِْسْتِغْفارِ وَخَفْضُ الْجانِبِ وَكَثْرَهُ الصَّدَقَهِ(16)؛ سه چيز بنده را به مقام رضوان الهي ميرساند: استغفار زياد، فروتني با مردم و زياد صدقه دادن.»

پاداش، مباهات و نام نيك

امام جواد عليهالسلام ميفرمود: «اَهْلُ الْمَعْرُوفِ اِلَي اصْطِناعِهِ اَحْوَجُ مِنْ اَهْلِ الْحاجَهِ اِلَيْهِ، لاَِنَّ لَهُ اَجْرَهُ وَفَخْرَهُ وَذِكْرَهُ، فَمَهْما اِصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ، فَاِنَّما يَبْدَأُ فيهِ بِنَفْسِهِ فَلا يَطْلُبَنَّ شُكْرَ ما صَنَعَ اِلي نَفْسِهِ مِنْ غَيْرِهِ(17)؛ اهل نيكوكاري به كار خيرش بيشتر از نيازمندان به خير، محتاج است؛ چون پاداش و مباهات و نام آن كار براي نيكوكار است. پس هرگاه سه چيز بنده را به مقام رضوان الهي ميرساند: استغفار زياد، فروتني با مردم و زياد صدقه دادن.

مردي كار خوبي كرد، از خودش شروع كرده است؛ لذا تشكر بابت كارش را از ديگران نبايد بخواهد.»

برتري بر عابد، نتيجه خدمت عقيدتي

عمل خدمترساني ارزشي عمومي دارد؛ اما برخي از خدمات، و از جمله خدمت فرهنگي و نجات دادن كساني كه در معرض گمراهي و انحراف فكري قرار دارند، ارزش افزونتري دارد. امام جواد عليهالسلام ارزش شگفتآوري را براي خدمت به ايتام آل محمد يادآور ميشود و ميفرمايد:

«اِنَّ مَنْ تَكَفَّلَ بِأَيْتامِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعينَ عَنْ اِمامِهِمْ، الَمُتَحَيِّرينَ في جَهْلِهِمْ، اَلأَْسْراءِ في اَيْدي شَياطينِهِمْ وَ في اَيْدِي النَّواصِبِ مِنْ اَعْدائِنا فَاسْتَنْقَذَهُمْ مِنْهُمْ وَأَخْرَجَهُمْ مِنْ حَيْرَتِهِمْ وَقَهْرِ الشَّياطينَ بِرَدِّ وَساوِسِهِمْ وَقَهْرِ النّاصِبينَ بِحُجَجِ رَبِّهِمْ وَدَليلِ اَئِمَّتِهِمْ، لَيُفَضَّلُونَ عِنْدَ اللّهِ تَعالي عَلَي الْعابِدِ بِاَفْضَلِ الْمَواقِعِ بِاَكْثَرَ مِنْ فَضْلِ السَّماءِ عَلَي الاَْرْضِ وَالْعَرْشِ وَالْكُرْسِيِّ وَالْحُجُبِ [عَلَي السَّماءِ] وَفَضْلُهُمْ عَلي هذا الْعابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَهَ الْبَدْرِ عَلي اَخْفي كَوْكَبٍ فِي السَّماءِ(18)؛ همانا كساني كه يتيمان آل محمد را سرپرستي كنند كه از امامشان جدا شدهاند، و در جهل خود سرگرداناند و در دست شياطينشان و ناصبيهايي كه دشمن ما هستند، اسيرند، پس از دست آنان نجاتشان دهند و از سرگرداني و قهر شيطانها با بازگرداندن وسوسههايشان و از قهر ناصبيها با آوردن حجتهاي خدايشان و دليلهاي ائمه خويش خارج سازند، نزد خداوند بر عابد به بهترين موقعها برتري داده ميشوند؛ بيشتر از برتري آسمان بر زمين و عرش و كرسي و حجابها [بر آسمان] و برتري آنها بر اين عابد، مانند برتري ماه شب چهارده بر كوچكترين ستاره در آسمان است.»

***



1. الذاريات/56.

2. بحارالانوار، ج71، ص315. (قال رسول اللّه صلي الله عليه و آله ).

3. شعرا/215؛ امام علي عليه السلام هم مي فرمود: «وَاخْفِضْ لِلرَّعِيَّهِ جَناحَكَ وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَأَلِنْ جانِبَكَ وَآسِ بَيْنَهُمْ...» (نهج البلاغه، نامه 46).

4. بحارالانوار، ج72، ص176.

5. كافي، ج2، ص199.

6. قال علي عليه السلام : «لا يَسْتَقيمُ قَضاءُ الْحَوائِجِ اِلاّ بِثَلاثٍ بِاسْتِصْغارِها لِتَعْظُمَ وَبِاسْتِكْتامِها لِتَظْهَرَ وَبِتَعْجيلِها لِتَهْنُؤَ.» (نهج البلاغه، فيض، ص1131).

7. كافي، ج2، ص296؛ بحارالانوار، ج67، ص233.

8. همان.

9. بقره/264.

10. تفسير منسوب به امام حسن عسكري عليه السلام ، ص314؛ بحارالانوار، ج68، ص159.

11. كشف الغمه، ج2، ص368؛ حليه الابرار، ج2، ص408، (در روايت آمده است: يا غلام اعطه مائه دينار. اما بعضي به اشتباه 200 دينار نوشته اند.)

12. كشف الغمه، ج2، ص364؛ فصول المهمه، ص261؛ بحارالانوار، ج78، ص79.

13. فصول المهمه، ص261؛ بحارالانوار، ج78، ص79 و روايتي مانند آن را در نهج البلاغه، حكمت 373 مشاهده نماييد.

14. امالي صدوق، ص352؛ بحارالانوار، ج3، ص292؛ مباحثي پيرامون اين روايت در بحارالانوار نقل شده است.

15. بحارالانوار، ج73، ص312.

16. كشف الغمه، ج2، ص349؛ بحارالانوار، ج75، ص81.

17. بحارالانوار، ج75، ص79.

18. تفسير منسوب به امام حسن عسكري عليه السلام ، ص344؛ الاحتجاج، ج1، ص17.