بازگشت

عيساي اهل بيت




نهمين رهبر، ابوجعفر، تقي

تا قيامت، رهبر هر متقي



در وجاهت همچو يوسف، بي بديل

نام پاكش شد محمد از ازل





[ صفحه 467]





گر شود طوبي قلم، زمزم مداد

تا نويسم فصلي از جود جواد



زمزم و طوبي شود هر يك تمام

پيشتر زان كه شود جود امام



حكمت او در زمان كودكي

فضل او را بود زيبا مدركي



او به حق، يحياي اهل البيت بود

يوسف و عيساي اهل البيت بود



هفت ساله بود با آن كه امام

در فضائل بود انساني تمام



هر چه را گويي از آن آگاه بود

عمر پربارش ولي كوتاه بود



دشمنانش هر چه پرسيدند از او

پاسخش را داد حضرت مو به مو



هر يكي آمد به قصدي ناصواب

يافتند او را همه حاضر جواب



درها پرورد در درياي دين

حجت تاسع، سرور الساجدين



از تلاميذش يكي عبدالعظيم

دين و دانش را بود عزي عظيم



اسم او، عبدالعظيم حسني

حضرتش را بود يار احسني



«عين» و «عدل» و با وثاقت، متقي

از حواريون مولانا تقي





[ صفحه 468]





اعتقاداتش به پيش آن امام

مورد تأييد بودند و تمام



آري از جود جواد الأوليا

چشم دانش را رسد نور و ضيا



حيف، دشمن آن قدر فرصت نداد

دور هم باشند اصحاب جواد



هر يكي در آسماني چون قمر

مي درخشيدند از حسن نظر



عاقبت مولاي ما مسموم شد

چون شهيد كربلا، مظلوم شد



عمر كوتاهش كه بر آخر رسيد

از جهان رخ بست و مولا شد شهيد



مرقد پاكش بود در كاظمين

دومين كاظم بود از كاظمين



اي نسيم، اي پيك زيباي سحر

صد سلام از ما به كوي او ببر



محمد صحتي سردرودي