بازگشت

كرامت امام جواد (3)


و نيز مجلسي در كتاب خرايج راوندي از ابن ارومه روايت كرده كه گويد: زني با من مقداري از حلي و زيور و مبلغي دراهم و چيزي از جامه و لباس فرستاد من پيش خود انديشيدم كه تمامي اين اشياء از اوست و احتياط نكردم كه از او بپرسم آيا از ديگري هم چيزي با آن است و اين اشياء را به خود و چند تن از ياران و همراهان به مدينه برديم من همه آنها را خدمت امام عليه السلام فرستاده و نامه اي هم نوشته و فرستادم كه اين اشياء از فلان و فلان و فلان به اين نام و نشان است توقيع مبارك بيرون آمد اشياء فلان و فلان كه از جانب دو زن فرستاده بودي رسيد خداوند از تو قبول فرمايد و از تو راضي و خشنود شود و تو را با ما در دنيا و آخرت قرار دهد.

راوي گويد وقتي من نام دو زن را در جواب نامه ديدم شك كردم



[ صفحه 156]



كه غير نامه او است و عملي غير آن شده براي اينكه من پيش خودم يقين داشتم كه آنچه را او به من داده بود تمامي از خود وي به تنهائي بوده و وقتي نام دو زن را ديدم رساننده نامه را متهم شمردم و ليكن وقتي به وطن خود برگشتم آن زن آمده به من گفت: آيا اشياء ارسالي مرا رساندي گفتم بلي و گفت بضاعت و ارسالي فلان زن را هم رساندي از او پرسيدم مگر كه جز تو هم زني ديگر چيزي فرستاده بود گفت بلي فلان چيز متعلق به خواهرم بود كه او از طرف خود ارسال كرد گفتم بلي رسانيدم و رفع ترديد از من شد.