بازگشت

معجزه ديگر از آن حضرت


صاحب كشف الغمه از دلايل راوندي نقل گويد: [1] .

قاسم بن عبدالرحمن كه ابتدا زيدي مذهب بوده گويد من به بغداد رفتم و چون به آنجا رسيدم ديدم جماعتي به سرعت مي روند و بعضي به محلي رسيده و ايستاده اند گفتم چه خبر است به من گفتند ابن الرضا مي آيد من به خود گفتم به خدا قسم كه مي روم و او را مي بينم در آن اثنا حضرت جواد (ع) نمايان شد كه بر استري سوار بود، من گفتم خدا لعنت كند اصحاب امامت را كه مي گويند خدا اطاعت اين جوان را فرض نموده، آن حضرت توجهي به من كرده و فرمود: يا قاسم بن عبدالرحمن ابشرا منا و احدا نبتعه انا اذا لفي ضلال و سعر [2] من پيش خود گفتم اين ساحر است، باز توجهي به من نموده فرمود القي الذكر عليه من بيننا بل هو كذاب اشر [3] من از اين گفتار معجز آثار از عقيده خود برگشته و به امامت آن حضرت اعتراف نموده و گواهي مي دهم كه او حجت خداست بر خلق او و به او اعتقاد پيدا كردم


پاورقي

[1] كشف الغمه ص 288.

[2] كلام الله مجيد سوره القمر يعني آيا يك بشري را كه از خود ما است پيروي كنيم ما در اين وقت يقين كه در گمراهي و آتش گداخته ايم.

[3] قرآن كريم سورة القمر يعني آيا آنكه ذكر بر او القا شده در ما بين ما بلكه او است بسيار دروغگوئيست ناپسند.