به طوري كه از اخبار استفاده مي شود عيال دائمي حضرت جواد ام الفضل دختر مامون بوده و از احفاد عمار ياسر نيز زني در حباله نكاح آن حضرت درآمده

شيخ مفيد در ارشاد مي نويسد: ام الفضل از مدينه به پدرش مامون نامه اي نوشت و از امام جواد عليه السلام شكايت كرد كه با وجود من او كنيزان را اختيار مي كند، مامون در جواب نوشت اي دختر من تو را به امام جواد تزويج نكردم كه حلالي را بر او حرام كنم ديگر بار از اينگونه شكايت ها به من ننويس، والده ماجد امام هادي حضرت علي بن محمد تقي امام دهم عليه السلام ام ولد موسومه بسمانة المغربيه معروفه به سيده است كه از زنان عفيفه و برگزيده و ممتاز بوده و در اثبات الوصيه نام آن بانو را جمانه نوشته است

در اثبات الوصيه [1] از محمد بن فراح روايت شده كه گويد مرا حضرت ابي جعفر عليه السلام خواست و به من فرمود كارواني وارد شده و در ميان آن قافله برده فروشي است كه كنيزي به همراه دارد و بدره اي به من داد كه در آن شصت دينار (دينار واحد طلاي آن زمان بوده) و آن جاريه را از حيله و اوصاف و صورت و لباس براي من وصف كرده و امر به خريداري آن فرمود من رفتم او را به همان مبلغ خريداري كردم و آن



[ صفحه 115]



و او بعد از وفات نزد زني بوده كه او را تربيت مي نموده برده فروش او را خريده و به مدينه آورده بوده و بعد از فروش آن مخدره خودش چگونگي را بيان كرده

محمد بن الفرح و علي بن مهزيار از حضرت ابي الحسن الهادي روايت كرده اند كه آن بزرگوار فرمود:

امي عارفة بحقي و هل من اهل الجنة ما يقربها شيطان مريد و لا ينهالها كيد جبار عنيد و هي مكلؤة بعين الله و لا تتخلف عن امهات الصديقين و الصالحين

يعني مادرم شناسا و آشنا به حق من است و او زني است از زنان بهشتي كه شيطان لعين را به او راهي نيست و نزديك به او نمي شود و مكر و حيله ستمكار سركشي شامل او نمي گردد و او در تحت توجه و عنايت نظر خدائي است كه خواب ندارد و او را تخلفي در اوصاف حسنه از مادران صديقين و خوبان و صلحا نمي باشد.

در اثبات الوصيه مي نويسد: [2] ولادت حضرت ابي الحسن علي بن محمد الهادي در رجب سال دويست و چهارده هجري بوده و او را در كودكي به سالي كه حضرت جواد عزم حج فرمود امام هادي را با خود به مدينه برد حميري از احمد بن محمد بن عيسي از پدرش روايت كرده كه حضرت ابي جعفر (ع) وقتي خواست از مدينه به عراق رود ابوالحسن را در دامان خود نشانده و به او فرمود:

از سوغات عراق و تحف آنجا چه چيزي را دوست داري كه از براي تو بياورم، ابوالحسن عرض كرد شمشير پس از آن رو به موسي نموده



[ صفحه 116]



و فرمود تو چه چيزي را دوست داري كه از براي تو بياورم موسي عرض كرد فرش خانه حضرت ابوجعفر فرمود، ابوجعفر به من شباهت رسانيده و موسي به مادرش شباهت دارد