بازگشت

در چگونگي ازدواج امام جواد با ام الفضل دختر مامون و اظهار حقد و حسد از بني عباس


ارباب خير و سير از عامه و خاصه در كتب خود ازدواج حضرت جواد را با دختر مأمون با بعضي تفاوت و اختلاف نوشته اند كه ما در اينجا قسمتي از آن اقوال را به مورد تحرير مي گذاريم.

مأمون بعد از ورود به بغداد و اسكات مدعيان خود از آنان كه بر خلافت او اعتراض كرده و در عراق و حجاز لواي مخالفت برپا نموده بودند در اين انديشه برآمد حضرت امام جواد را به بغداد خواسته از طرفي بعد از شهادت و وفات پدر بزرگوارش از آن جناب دلجوئي نموده باشد و از جهتي ديگر مبادا با توجهي كه از عموم نسبت به آن حضرت بعد از حضرت ثامن الائمه بود و بالخصوص شيعه را مراجعاتي در امور ديانتي و مذهبي به آن بزرگوار بوده و اخبار آن همواره به گوش مامون مي رسيد و هم براي اطلاع و وقوف مامون از مراتب فضل و كمال و علم و مقام امام جواد و



[ صفحه 54]



آگهي از امامت بالوراثه آن حضرت و براي استفاده از مقامات علمي و فضلي آن جناب و جهاتي ديگر امام جواد را به بغداد طلبيده و گويا كه ورود آن حضرت به بغداد در سال 211 به فاصله هفت سال بعد از وفات پدر بزرگوارش بوده و در اين اوقات كه با حضرتش مصاحبه و ملاقات نموده فريفته مقام علمي و جلالت و كرامت و عظمت و شخصيت و نبالت و محامد صفات آن حضرت شده در صدد برآمد كه دختر خود ام الفضل را به حباله نكاح امام جواد عليه السلام درآورد و روابط انتساب خود را به واسطه اين ازدواج با خاندان رسالت و دودمان امامت و ولايت استوارتر سازد و بنابراين به انديشه خود صورت عمل داده و اين موضوع را به امام عليه السلام اظهار نموده و نيت خود را واضح و آشكار گردانيد.

المقرم در كتاب [1] وفات امام الجواد خود در مرآت العقول ج 1 ص 238 مجلسي و از دلائل الامامه محمد بن جرير طبري ص 307 و احتجاج طبرسي ص 245 مي نويسد وقتي به مامون فضيلت و مقام ابي جعفر جواد عليه السلام به اصغر سن و بلوغ علم و حكمت و آداب برتري او بر مشايخ قوم خود ديد تصميم گرفت كه دختر خود ام الفضل را به حضرتش تزويج كند لذا او را از مدينه به بغداد خواسته و در نزديكي خود جاي داد آن وقت امام شانزده ساله بود و اين امر در سال 211 هجري رخ نمود و در پي آن بني عباس بناي اعتراض را گذاشتند


پاورقي

[1] ص 45 وفات امام الجواد.