بازگشت

حديث يزيد بن سليط در نص بر امامت امام جواد از ابي ابراهيم


مجلسي در بحارالانوار [1] و صاحب مرآت العقول [2] به طوري كه المقرم نيز در كتاب وفات امام الجواد خود نقل كرده، از يزيد بن سليط [3] كه مي گويد من در بين راه هنگامي كه قصد عمره داشتم به حضرت ابي ابراهيم موسي بن جعفر عليه السلام برخورد نمودم آن حضرت به من فرمود، من در اين سال دستگير مي شوم و امر امامت بعد از من با پسرم علي همنام با دو علي عليه السلام خواهد بود، اما علي بن ابيطالب عليه السلام است و اما علي ديگر علي بن الحسين است، به او عطا شده فهم علي اول و علم



[ صفحه 35]



و نصرت و دوستي و دين او و محنت و صبر علي ديگر بر مكاره و ناملايمي كه مي بيند و براي او موقع و وقت تكلم نيست مگر بعد از مرگ هارون به چهار سال.

اي يزيد وقتي تو به اينجا رسيدي و او را ديدي و بزودي خواهي ديد به او بشارت ده كه به زودي براي او پسري متولد مي شود كه امين و مأمون و مبارك است و عن قريب تو را دانا و آگاه مي كند كه تو او را خواهي ديد پس به او خبر ده در آن وقت جاربه و كنيزي كه اين پسر از او متولد مي شود از خانواده جاريه قبطيه است و اگر توانستي سلام مرا به او برساني پس چنين كن.

يزيد بن سليط گويد: وقتي كه حضرت ابراهيم عليه السلام وفات يافت من پسرش علي عليه السلام را ملاقات نمودم، به من فرمود چه مي گوئي در عمره عرض كردم پدر و مادرم فداي تو خبر همان است كه نزد تو است و نزد من چيزي نيست كه به عرض رسانم، فرمود سبحان الله ما تو را تكليف نمي كنيم و زحمتي به تو نداريم پس ما بيرون شديم تا به جائي رسيديم كه منتهي به آن محل مي شد امام ابتدا به كلام نموده فرمود يا يزيد اين است آنجائي كه تو در آنجا بسيار از همسايگان و عموهاي خود را ديدار نمودي عرض كردم بلي، پس از آن خبر گذشته را به حضرتش عرض كردم فرمود اما جاريه بعد از اين مي آيد و آنگاه كه آمد سلام امام را به او برسان پس از آن ما روانه به مكه شديم و حضرت كنيز را خريد و طولي نكشيد كه او بارور گرديده و اين پسر از او متولد شد.

يزيد بن سليط گويد برادران علي (امام ثامن) اميد داشتند كه از او ارث ببرند و با من بدون گناه و تقصير اظهار عداوت مي نمودند، اسحق بن جعفر عليه السلام به آنها گفت قسم به خدا مي بينم او را مي نشيند از



[ صفحه 36]



ابي ابراهيم به جائي كه من در آن نمي نشينم (يعني او مقام امامت را دارا مي شود)


پاورقي

[1] بحارالانوار ج 12 ص 104.

[2] مرآت العقول حاشيه كافي ص 232.

[3] يزيد بن سليط در آنجا خدمت حضرت صادق و كاظم (ع) و رضا را درك نموده.