بازگشت

كاسه ي چيني به دست حضرت ذوب شد


علي بن ابراهيم از پدرش نقل مي كند كه مي گويد: من خدمت ابوجعفر حضرت امام جواد عليه السلام بودم كه صالح بن محمد بن سهل متولي اوقاف قم شرفياب شد و گفت: سرور من! من ده هزار درهم از اموال شما را خرج كرده ام و قدرت پرداخت ندارم، مرا حلال كن. ابوجعفر گفت: حلالت كردم. بعد كه صالح بن محمد رفت، حضرت فرمود: يك نفر برمي جهد و خود را بر روي اموال آل محمد مي افكند و حق ايتام و مساكين و فقرا و درماندگان در سفر را مي خورد و مي بلعد بعد مي آيد و مي گويد: حلالم كن كه هزينه ي زندگي كرده ام. فكر مي كني غير از اين تصور مي كرده است كه من خواهم گفت: «حلالت كرده ام»؟ به خدا سوگند كه روز واپسين بازپرسي سختي خواهد داشت.

عبدالله محمد بن زيد روايت مي كند كه در خدمت امام محمد تقي عليه السلام بودم. ديدم كه كاسه ي چيني پيش آن حضرت بود. فرمود: اي عبدالله! مي خواهي كه از عجايب عادات چيزي مشاهده كني؟ گفتم: بلي يابن رسول الله صلي الله عليه و آله پس دست مبارك به طرف كاسه دراز كرد في الحال ديدم كه آن كاسه بگداخت و آب شد. بار ديگر دست مبارك دراز كرد و باز كاسه چنان شد كه اول بود. من گفتم: يابن رسول الله صلي الله عليه و آله اين از عجايبات معجزات است كه حقتعالي مخصوص شما گردانيده است؟ فرمود: بلي.



[ صفحه 44]