بازگشت

درخت خشكيده به بار نشست!


در سفري كه امام جواد عليه السلام از بغداد به سوي مدينه خارج مي شد گروهي از مردم، آن حضرت را بدرقه مي كردند، وقتي كه به خيابان باب الكوفه رسيدند غروب فرا رسيده بود، آن حضرت براي نماز به مسجدي كه در آنجا بود (به نام مسجد مسيب) رفت، در حياط آن مسجد درخت سدري بود كه خشك شده بود، امام عليه السلام براي وضو آب طلبيد و كوزه اي كه در آن آب بود آوردند، آن حضرت در پاي آن درخت سدر وضو گرفت و سپس وارد شبستان مسجد شد، و نماز مغرب را به جماعت خواند، در ركعت اول پس از حمد، سوره ي نصر را تلاوت فرمود و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره ي توحيد را قرائت كرد، پس از نماز اندكي نشست و ذكر خدا گفت، سپس برخاست و از شبستان مسجد بيرون آمد. وقتي در حياط مسجد به درخت سدر رسيد، مردم ديدند آن درخت سبز و خرم شده و ميوه اش را (كه همانند عناب قبل از سرخ شدن است) بسيار زيبا و فراوان داده است، پس شگفت زده شدند و چون از آن خوردند آن را شيرين و خالص يافتند، آنگاه در همان مكان



[ صفحه 79]



مردم با امام جواد عليه السلام وداع نمودند و آن حضرت به مدينه رفت و همچنان در مدينه ماندگار شد، تا وقتي كه معتصم عباس آن حضرت را به بغداد فراخواند. [1] .



[ صفحه 80]




پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 50، ص 89.