بازگشت

ازدواج امام


مأمون از امام ما، جواد مي پرسد:

آيا شما ازدواج با دختر مرا مي پذيريد؟

امام مي فرمايد: «بله مي پذيرم.»

مأمون از امام ما، جواد تقاضا مي كند كه خطبه ي عقد بخواند. و امام چنين مي فرمايد:

الحمدلله اقرارا بنعمته و لا اله الا الله اخلاصا لوحدانيته و صلي الله علي محمد سيد بريته و الاصفياء من عترته.

اما بعد فقد كان من فضل الله علي الانام ان اغناهم بالحلال عن الحرام و قال سبحانه:

و انكحوا الايامي منكم و الصالحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم. [1] .

آن گاه مأمون از جانب دخترش - ام الفضل - صيغه ايجاب - عقد را مي خواند و امام صيغه ي قبول را - در حالي كه امام مهريه ي اين ازدواج را پانصد درهم معادل مهريه ي حضرت زهرا سلام الله عليها - قرار داده است.

سپس مأمون دستور مي دهد عطر و غاليه بياورند و همه ي حضار را معطر كنند و سفره هاي مجلل بگسترند و به همه ي حضار هدايايي عطا كنند.



[ صفحه 57]




پاورقي

[1] ... خداوند را سپاس مي گويم به خاطر اقرار به نعمتش و لا اله الا الله از سر اخلاص به وحدانيتش و درود و سلام خدا بر محمد، سرور آفريدگانش و بر برگزيدگان از خاندانش.

سبحانه - فرمود: اما بعد، اين از فضل و رحمت خدا است بر بندگان كه آنان را به وسيله ي حلال از حرام بي نياز گردانيد و او - سبحانه - فرمود:

مجردين از شما و شايستگانتان براي ازدواج از مرد و زن را به عقد يكديگر درآوريد. اگر چنانچه فقير باشند، خداوند از فضل خودش آنان را غني مي فرمايد و خداوند وسعت بخش و عالم است.

بحارالانوار - جلد 50 - صفحه ي 78 - 74 و مستدرك الوسائل، ج 14، صفحه ي 209.