محمد بن علي هاشمي مي گويد
چون حضرت رضا عليه السلام دار فاني را وداع گفت، از من چهار هزار درهم پيش ايشان مانده بود و هيچ كس از آن اطلاع نداشت.
امام ما، جواد كسي را پي من فرستاد و مرا به محضر خويش فراخواند.
فرمود: «از تو پيش پدرم چهار هزار درهم بوده است؟»
گفتم: «آري.»
گوشه ي سجاده ي خويش را كنار زد و پاره اي طلا به من داد و فرمود:
«اين را حساب كن و طلب خويش را بردار.»
حساب كردم. درهمي از آن طلب، كم يا زياد نبود. [1] .
[ صفحه 41]
پاورقي
[1] الارشاد - صفحه ي 325
اصول كافي - جلد 1 - صفحه ي 497.