بازگشت

نام امام جواد


نام مبارك محمد از نام هاي مقدسي است كه لطايف و دقايقي را كه متضمن است. ما براي بيان اين لطيفه ناگزير از يك مقدمه كوچكي هستيم تا اين لطيفه را تشريح نمايد.

در عالم ايجاد و وجود، موجودات به اسماء شناخته مي شوند و نام و اسم، دليل بر مسمي مي باشند، چنانچه اولين تعليمي كه قدرت خالقه جل شأنه به آدم عليه السلام آموخت بيان اسما بود كه: (و علم آدم الأسماء كلها) [1] يعني: مسماها را بنام و اسامي به آدم ابوالبشر - اولين بشري كه آفريد - تعليم فرمود تا او به مفاهيم، مدلول و معاني برسد و درك كند.

اگر اسامي نبود مسماها شناخته نمي شدند. حرف، لفظ و كلمه دلالاتي بر معاني هستند و اين حقيقت را خداوند عالم از درون آدم عليه السلام بيرون آورد كه به او اعضا، احشا و امعايي داد، آلات گوشت، غضروف، پوست، مو، هوا و حرارت آفريد تا با قبض و بسط و شهيق و زفير اين اعضا حركت كند و بر هم بخورد و توليد



[ صفحه 46]



اصوات و الحان نمايد و با گوش ارتباط يابد و اين اصوات و الحان در قالب الفاظ و حروف نماينده ي معاني مكنونه دروني بشري باشند.

به عبارت ديگر: خداوند در انسان قواي حساسه و نيروي مدركه قرار داد تا حس كند، درك نمايد و بتواند مدركات و محسوسات خود را بگويد و ديگران را در احساسات و ادراكات خود شركت دهد و اين مفاهيم، جز از راه الفاظ و حروف ميسر نيست.

بنابراين، تمام عالم وجود الفاظ و دلالات براي معاني و مفاهيم مي باشند.

اين الفاظ، يا حروفي هستند مانند: اسامي حسن، حسين،محمد، تقي و غيره كه در وضع لغوي براي معاني وضع شده اند، يا حروف تكويني هستند مانند اشجار و درختان كه هر يك نوعي ميوه مي دهد و خاصيتي ممتاز دارد، يا حروف تشريعي هستند، مانند احكام قرآن كه هر يك از آيات، دال بر مدلول و معاني خاص و داروي امراض روحاني مي باشد.

با اين مقدمه، كه اشاره جمالي شد، حروف و الفاظ دال بر معاني هستند و در اين دلالت، انواع و اقسام حروف وضعي به كار رفته كه در حروف عربي - كه فارسي و تركي هم با آن مشترك است - بيش از چهارده نوع تركيب لفظي و حروفي داريم كه حروف تهجي و حروف ابجد و غيره از آن اقسامند و با هر يك از آن، يك رشته - بلكه رشته هايي - از حروف و اعداد مدون و منظم گرديده كه در علوم رياضي، فلكي و علوم غريبه به كار مي رود.

اكنون بحث ما در كلمه «محمد» است، مي خواهيم بگوييم: كلمه ي «احد» از اسامي مقدسه ي عالم است كه ذات حق تعالي اين نام را بر خود گذاشته و با يك «م» اضافه به پيامبرش - كه تربيت يافته ي مكتب ربوبي است - نام نهاده و كلمه ي «احمد» و «محمد» هر يك الفاظي هستند كه حاكي معاني دقيقه ي رقيقه مي باشند.



ز احمد تا احد يك ميم فرق است

جهاني اندر اين يك ميم غرق است





[ صفحه 47]



كلمه ي محمد - كه انتخاب شده ي الهي مي باشد براي اولين صادر و نخستين مخلوق است - به معني پسنديده شده، حامد و محمود به معني پسنديده است.

«اكنون علماي حروف گويند: لفظ «م ح م د» «محمد» تركيب حروفي دارد كه بسان تركيب وجود انسان در رحم عالم، يا رحم مادر ساختمان يافته است يعني: در كلمه «محمد» حروفي در هم فرو رفته است به خط نسخ عربي اسم براي مسماي انسانيت است و چون طي درجات تكامل جنيني را نموده اين است نيز به صورت تكاملي در مي آيد به طوري كه در خط كوفي به صورتي مي نويسند كه اين كلمه ي درهم فرو رفته كم كم مستقيم و پايدار و مستوي مي گردد تا به كلمه ي كوفي صحيح نوشته مي شود «محمد» است.»

گفته اند: هر كس را «محمد» نام نهند، نامش با جسمش و اسمش با جسدش مطابقت تام دارد.



محمد كش قلم چون نامور ساخت

ز ميمش حلقه ي طوق كمر ساخت



تواند شد ز سر جانش آگاه

خرد با جمله ي دانش حاش لله



چو پا آراست از خلخال دالش

سر دين پروران شد پايمالش



چه نام است اين كه در ديوان هستي

بر او نگرفته نامي پيش دستي



زبانم چون ز وي حرفي سرايد

دل و جانم ز لذت بر سر آيد



چه نام اين است نام آور چه باشد

مگر بر تو بود از هر چه باشد



كلمه ي «محمد» نخستين نام رسول الله و خاتم النبيين صلي الله عليه و آله است كه «الذي في السماء اسمه أحمد و في الأرض أبوالقاسم محمد صلي الله عليه و آله» و اين نام صادر اول، عقل كل و اشرف رسل و خاتم پيامبران مي باشد كه با نام «احد» قرين و مقرون است. احد، نام واجب الوجود واحمد، نام اولين ممكن الوجود است و ميم فاصله ي امكان و وجوب است.

و محمد صلي الله عليه و آله كلمه ي جامع صفات جمال، جلال و كمال احمد است كه مرآت



[ صفحه 48]



صفات ربوبي واجب الوجود است.

نظامي گويد:



تخته (نقطه ي) اول كه الف نقش بست

بر در محجوبه ي احمد نشست



حلقه ي حاء را كالف اقليم دال

طوق ز دال و كمر از ميم داد



لاجرم او يافت از آن ميم و دال

دايره ي دولت و خط كمال



«كنت نبيا» چو علم پيش برد

ختم نبوت به محمد سپرد



مه كه نگين دان زبر جد شده است

خاتم او مهر محمد شده است



گوش جهان حلقه كش ميم اوست

خود دو جهان حلقه ي تسليم اوست



خواجه مساح و مسيحيش غلام

اينت بشر آنت مبشر بنام



امي و گويا به زبان فصيح

از الف آدم و ميم مسيح



هم چو الف راست به عهد وفا

اول و آخر شده بر انبيا



چشمه ي خورشيد كه محتاج اوست

نيم هلال از شب معراج اوست



بنابراين، كلمه «محمد» نخستين اسم دال بر معاني جامع كمال و فضيلت است كه خاص پيامبر خاتم النبيين صلي الله عليه و آله شد و قبل از او، كسي را به محمد صلي الله عليه و آله نناميده بودند و اين نام مانند اركان اربعه در سازمان ولايت مطلقه ي الهيه است كه براي اهل بيت خود، انتخاب فرمود، همچون نام علي كه بر اركان اربعه سازمان ولايت عترت، وضع شده است.

محمد، رسول الله صلي الله عليه و آله؛

محمد، باقر العلوم عليه السلام؛

محمد، تقي الجواد عليه السلام؛

محمد، ابوالقاسم صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه.

علي، اميرالمؤمنين عليه السلام؛

علي، امام زين العابدين السجاد عليه السلام؛



[ صفحه 49]



علي، امام رضا عليه السلام؛

علي، امام هادي عليه السلام.

بنابراين، چهار محمد و چهار علي و حسن، حسين، جعفر، موسي و حسن عسكري عليهم السلام كه در محور ذات مقدس فاطمه ي زهرا عليهاالسلام دور مي زنند؛ چهارده معصومي هستند كه الفاظ و اسامي آنها دال بر معاني عاليه و لطايف و دقايق رقيقه مي نمايند.

محمد صلي الله عليه و آله پسنديده آسمان ها و زمين و علي عليه السلام هر كجا باشد علي و عالي و با علو و برتر است، علي خواه در اول، يا دوم، يا سوم و چهارم، يا در صف اول، دوم، سوم و چهارم. علي هر كجا باشد علي است و دني هر كجا باشد دني است و محمد تقي عليه السلام از اين نام مشتق است كه پسنديده و محبوب عالميان است.

اللهم صل علي محمد بن علي بن موسي الرضا، علم التقي، و نور الهدي، و معدن الوفا، و فرع الازكياء، و خليفة الاوصياء، و أمينك علي وحيك

اين، يادگار خاندان نبوت و ولايت، پرچمدار تقوا و زهد و پرهيزكاري و پارسايي بوده، و نور هدايت معدن وفا و وارث خلافت است.


پاورقي

[1] سوره بقره: 31.