بازگشت

معجزات حضرت امام جواد


براي آن كه هر كسي دعوي هر مقام و منصبي را نكند و شايستگان مقام به درجات در خور شأن خود برسند، سنت بر اين بوده كه مدعيان مقامي، هنر و ارزش خود را نشان دهند.

مولوي براي اثبات اين سخن مي گويد: هر كه دعوي خياطت نمود، بايد پارچه و قيچي به او داد تا ثابت كند خياط است يا خير؟



اي بسا ابليس آدم رو كه هست

پس به هر دستي نبايد داد دست



در سنت ربوبي اين آئين تعليم شده كه مردم را با معجزه هدايت نمايند، تا بدانند اعجاز كار هر كس نيست، بلكه مخصوص پرورش يافتگان مكتب نبوت است.

از همين نظر، بين معجزه، حيله گر، جادو و غيره فرق است تا برگزيدگان ربوبي كه داراي معجزه هستند، به مردم ساحر و كذاب و جادوگر اشتباه نشده و انسان ها به دست هر ناكس دست بيعت نسپرند و سر تعظيم فرود نياورند.

اين خود دليلي بارز بر اين است كه از عالم غيب و شهود اين افراد برگزيده، تاييد و حمايت مي شوند و خداوند آنها را در پناه خود حفظ مي كند و مصونيت داده تا در انجام امور محوله غير بر آنها غالب نگردد.

از اين رو اميرالمؤمنين عليه السلام را غالب كل غالب گفتند كه بر نفس اماره هم غالب بود و به پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در قرآن تصريح شد كه: (ان الله يعصمك من الناس) «خداوند



[ صفحه 146]



تو را از دست مردم مصون خواهد داشت»

تربيت شدگان مكتب ربوبي سنتي داشتند و آن معجزاتي بود كه بايد نشان دهند تا مردم آنها را بشناسند.

ما در كتاب «تاريخ انبياء» مفصل نگاشته ايم كه خداوند عالم برگزيدگان خود را به كارهائي برگزيده كه آوردن آن براي ديگران ممكن نيست، و به همين جهت كه ساير خلق عاجز از آوردن و عمل كردن كارهاي انبياء هستند، عمل آنها را معجزه گويند و معجزات انبياء ربطي و قياسي با اعمال علمي و فنون علوم غريبه مانند سحر و جادو و تسخير نفوس و ارواح يا به قول امروزي ها منيتزيسم، هيپنوتيسم و غيره، ندارد.



سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار

سامري كيست كه دم از يد و بيضا بزند؟



به زبان علمي، فرق سحر با معجزه اين است كه عمل سحر، خلع و لبس اثر صورت اشياء و خواص مواد و فلزات و عناصر است، ولي معجزه اعدام و ايجاد ماده و عنصر است با يك مثال مطلوب ما روشن مي شود.

عصاي موسي در بلعيدن هفتاد تن مواد و اسباب سحر و اثاثيه سحر موجودي باقي نگذاشت در حالي كه جادوي جادوگران تغيير صورت مي داد و اصل مواد اشياء باقي مي ماند و اين عمل غير اعدام و ايجاد است كه چيزي از كتم و نيستي به وجود آيد و لباس هستي بپوشد.

اين عمل را كه مخصوص پيامبران و ائمه ي معصومين عليهم السلام است معجزه گويند و جز به اذن و اجازه خالق متعال - جل شأنه - و طهارت و تقواي دل، آوردن معجزه ممكن نمي گردد.