بازگشت

چرا علي حقش را مطالبه نكرد؟!


اين پرسشي است كه روزبهان ناصبي، در شرح «احقاق الحق» نوشته، مي گويد:

اگر علي، وصي و خليفه بود و سهمي در اين مقام داشت با آن كه شجاع بود، چرا براي احقاق حق خود قيام نكرد؟! در صورتي كه براي احقاق حق خودش در قبال طلحه و زبير، قيام كرد و شمشير به دست گرفت و خروج نمود؟!

پاسخي كه از طرف علماي شيعه به او داده شده اين كه نه تنها تو اين پرسش را نموده اي، بلكه در زمان خود آن حضرت، اشعث بن قيس همين سؤال را از اميرمؤمنان علي عليه السلام پرسيد: اشعث گويد:

سألت أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام فقلت: سمعت يا أميرالمؤمنين! تقول: مازلت مظلوما منذ قبض رسول الله صلي الله عليه و آله فما أن تضرب بسيفك دون مظلمتك؟ [1] .

از اميرالمؤمنين علي عليه السلام پرسيدم يا اميرالمؤمنين! شما كه مي فرموديد: من از وقت رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله تا به حال هميشه مظلوم بوده ام و به من ظلم و ستم كرده اند، تو با اين شجاعت و قدرت و شمشير بران، چرا حق خود را مطالبه نكردي و با نيروي شمشير مطالبه حق خود ننمودي؟!

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود:

منعي ما منع هارون بن عمران، اذا قال لأخيه موسي بن عمران: اني خشيت أن تقول: فرقت بين بني اسرائيل، و ذلك أنه قال حين مضي لميقات ربه: ان



[ صفحه 103]



رأيت قومي قد ابتغوا غيرك فنابذهم و جاهدهم ان وجدت أعوانا و ان لم تجد فاحق دمك و اكفف يدك.

و كذلك قال حبيب قلبي و أخي رسول الله صلي الله عليه و آله: ان وجدت أعوانا فجرد السيف و الا فاصبر و احقن دمك، فهذا منعني.

يابن قيس! همان علتي كه مانع شد تا هارون در قبال طاغيان صبر كند و شمشير نكشد، همان مانع شد كه من نيز شمشير نكشم و بردباري نمايم.

هنگامي كه موسي بن عمران عليه السلام براي ميقات به كوه طور رفت به هارون برادرش گفت: اي برادر! اگر مردم از پيروي من و اجراي تعليماتي كه به آنها دادم بيرون رفتند و ديگري را اختيار كردند، چه كنم؟

حضرت موسي به او گفت: اگر ياوري داشتي و مددكاري جستي مجاهده كرده و مبارزه نما وگرنه در خانه بنشين و صبر كن و خون خود را محافظت نما.

يابن قيس! برادر و حبيب دلم پيامبر خاتم النبيين صلي الله عليه و آله به من فرمود:

يا علي! اگر ياوري داشتي جهاد كن و دست به شمشير بزن و اگر كمك و ياوري نداشتي آرام باش و صبر كن.

و شاهد بر اين كه من كمكي نداشتم اين بود كه عمر گفت: قريش چگونه تو را دوست دارند در حالي كه تو هفتاد نفر از بزرگان قريش را به دست خودت كشتي.

اگر من دست به شمشير مي زدم قريش از فرط خشم و غضب با رشك و حسد دست از اسلام بر مي داشتند و به كفر اول بر مي گشتند.

و هدف اصلي ما، حفظ دين بود، نه حفظ مقام شخصي و آن روز حفظ



[ صفحه 104]



دين به اين بود كه صبر كنم و بردباري بنمايم تا مسلمانان در دين خود ثابت باشند.

ولي در قبال معاويه و زبير، قريشي در كار نبود، بلكه اهانت به اصل دين مي شد و آنها با دين بازي مي كردند به همين جهت آن حضرت دست به شمشير زده و با آنها به مبارزه برخاست.


پاورقي

[1] بحارالانوار: ج 29 ص 466.