بازگشت

كاظمين و مقابر قريش


در كتاب «زندگاني امام موسي الكاظم عليه السلام» شرحي راجع به مقابر قريش نوشتيم و در تاريخ جغرافيايي كاظمين شمه اي نقل كرديم. اكنون براي مزيد اطلاعات خوانندگان مطالبي اضافه مي شود: به اتفاق مورخين مقابر قريش متضمن جسد دو امام است كه امروز آرامگاه آن ها مطاف ميليون ها بشر مي باشد و جاذبه ي عمومي ارواح صافيه بشر است.

مقابر كاظمين عليهماالسلام مهبط و فرودگاه دل هاي روشن دوستان و شيعيان و محبين آل محمد عليهم السلام است. هر كس در اين بارگاه سر تواضع فرود آورد، دل روشن تري پيدا كرد به اسرار و رموز دانش و بينش راه يافت.

اين قبه و بارگاه، كانون عشق و دين، محبت و ولايت و ادب و اخلاق است. آن جاست كه آرزوها و حوايج شرعي به رغبت برآورده مي شود. اين جا باب حاجات است كه هر كس بر در باب الحوائج عرض ادب كند حاجتش برآورده خواهد شد.

كتاب «دار السلام» حاجي نوري رحمه الله مشحون از حكايات متوسلين به باب الحوائج موسي بن جعفر و امام محمد تقي جوادالائمه عليهم السلام مي باشد. اين قبه و بارگاه، كعبه ي آمال مردم و مطاف عمومي اهالي پايتخت عراق است. كساني كه از نزديك اين بارگاه با شكوه را مشاهده كرده اند مي دانند كه در هر شب جمعه و هر شب عيد - به خصوص در آغاز سال شمسي - مردم براي حضور در آن آستان مقدس چه غوغايي برپا مي كنند كه براي تيمن و تبرك، زن و مرد خود را بدانجا مي رسانند و ميليون ها نفر از اطراف پايتخت كشور عراق در شب ها و روزهاي عيد نوروز سر به آستان مقدس امامين كاظمين و جوادين عليهماالسلام فرود مي آورند.

اين نمونه ي علاقه، ارادت، محبت، عشق و عاطفه ي آن هاست و انعكاس توجهات و عنايات ارواح مقدس ائمه عليهم السلام كه آنا فآنا به مردم افاضه مي شود و لحظه اي



[ صفحه 465]



از دوستان خود غافل نيستند. افاضات و عنايات، الطاف و توجهات سرورانه ي آن ها حضور و غياب و مرگ و حيات ندارد. آن بزرگواران پيوسته مذكورين و شيعيان خود را متذكرند و از شيعيان خود حمايت و معاونت معنوي مي فرمايند.

اين بارگاه محبت بنيان، ادوار مختلفي به خود ديده است و انقلابات بي شماري مشاهده نموده كه در مجاري تاريخ ثبت و ضبط است.

در حدود سال 443 هجري حادثه اي از حوادث، موجب تخريب مشهد جوادين عليهماالسلام و آتش زدن آن شد كه اين حادثه در اثر اختلاف و عصبيت جاهلانه عربيت مردم كم خرد و بي دانش موجب شد، كه يك دسته دل خسته و ستمديده نيز بارگاه خلفاي سامرا را كه، قصر محكم و عالي ولي از بنيان ستم كاري متوكل عباسي بوده در سامرا خراب كردند، سني هاي سامرا نيز به حكم قصاص و انتقام مشهد جوادين عليهماالسلام را در كاظمين آتش زدند و بارگاه مقدس را خراب نمودند و بين اهل كوخ و آنان جنگي در گرفت كه جريان آن را در تاريخ سامرا نگاشته اند. [1] .

در سال 445 هجري هاشميان به اين واقعه خاتمه داده و صلح و اصلاح دادند، ولي باز در سال 482 هجري بين اهل كوخ بغداد و سني هاي سامرا جنگي در گرفت، باز تلفاتي داده شده، چنانچه جزري در حوادث سال 482 هجري نوشته است. [2] .

امروزه وقتي به اين صفحات تاريخ، توجه مي شود مضحك و خنده آور است كه واقعا بر سر چه مسايل ناچيز و بي اهميتي خون هايي مي ريختند و بي وزني و بي خردي خود را نشان مي دادند. تا اين كه كم كم حقيقت آل محمد عليهم السلام نمودار شد و بحمدالله از اين عصبيت ها كاسته شد.

و اگر تحريكات سياسي و اعمال نقشه هاي استعماري كه اكثر از آيين زشت



[ صفحه 466]



مسيحيان در ممالك اسلامي نفوذ يافته براي آن كه از طفيل مسلمانان خوراك، پوشاك و شئون اجتماعي خود را تأمين كنند، در اين مردم رخنه نموده و به دست مزدوران بي خبر و بي خرد، مقام و منصبي مي دهند و هستي آن ها را به يغما مي برند.

اگر نگاهي به موزه هاي بريطانياي كبير و پاريس و ساير ممالك غربي و اروپايي و آمريكايي و يك توجهي به وضع صادرات و واردات ممالك اروپايي شود، به طور كامل اين حقيقت مشهود است كه چگونه ملت را در فقر و فلاكت و احتياج و مشكلات روز نگاه مي دارند تا بتوانند بهترين مواد خوراكي را براي خود ببرند و بهترين مواد و اثاثيه بهادار و قيمتي را - كه جنبه ي تاريخي، علمي و اقتصادي دارد - به يغما برند.

اين روش استعماري را ملل مسيحي كه قرن هاست پيش گرفته و مسلمانان را در نفاق و اختلاف به منطوق «فرق تسد» نگاه داشته اند و استفاده مي نمايند.

ما همه ي خوانندگان را دعوت مي كنيم كه در عصبيت جاهلانه ي عربيت، تحمل و بردباري نشان دهند و به اتفاق و اتحاد بگرايند و متفق شوند و دست استعمار و استثمار را كوتاه كنند، بكوشند و به دين و آستان قرآن و عترت - كه مورد اتفاق است - دست بزنند و بدانند كه آن چه موجب رشد و رقاء و علاء و اعتلاي مسلمان است علوم عاليه و تعليمات اسلامي است كه به وسيله باب مدينه علم و خاندان او عليهم السلام به دنياي بشريت عرضه شده و كتب و فرهنگ و مؤلفات شيعه اماميه بهترين شاهد گفتار است.

اين همت و نيرويي كه صرف دفاع با مبارزه داخلي اسلامي به تحريك اجنبي مي شود اين نيروها را متحدا صرف دفاع از حق و حقيقت يكتاپرستي در مقابل تثليث و ثنويت نمايند.

دارالتقريب مصر به همت مردان دانشمند روشن ضمير تا حدودي وسايل اين كار و مقدمات آن را فراهم نمودند، تا به جايي رسيد كه - بحمدالله تعالي - كتاب فقه



[ صفحه 467]



اماميه از بودجه ي اوقات مصر چاپ شد و مذهب تشيع به صورت رسمي جزء مذاهب قابل تقليد بين اهل سنت اعلام شد و مقدمه اي كه بر تفسير «مجمع البيان» طبرسي نوشته شد، تا حدي روزنه هاي اميدي باز كرد كه شايد از راه علم و دانش به كمال اتفاق و اتحاد برسند و شرور دشمن را از سر خود كوتاه نمايند.

اميدوار چنانم كه روزي برسد سياست استعماري ملل مسيحي به سوي خودشان برگردد و شرور آن ها صد چندان به طرف خودشان منعكس گردد و خداوند ملت اسلام را از آفات و عاهات مصون دارد.


پاورقي

[1] تاريخ سامرا علامه مورخ، شيخ ذبيح الله محلاتي: ج 7 ص 6.

[2] تاريخ جرزي: ص 60 حوادث 482 به نقل از تاريخ سامرا: ج 2 ص 8.