بازگشت

توطئه مسموميت


فكر و انديشه سوء معتصم، پسر هارون و جعفر، پسر مأمون در محور محو و مسموميت داماد علوي خود دور مي زد و به سابقه سعايت هايي كه ام فضل نموده بود و مأمون بدان وقعي ننهاده بود و براي برادرش نوشته اينك عمو و برادر هر دو از موقعيت استفاده كردند و در مسموم ساختن اين جوان بزرگ علوي شركت كردند.

مسعودي در «اثبات الوصيه» مي نويسد:



[ صفحه 421]



لما انصرف أبوجعفر عليه السلام إلي العراق لم يزل المعتصم و جعفر بن المأمون يدبران و يعملان الحيلة في قتله، فقال جعفر لاخته ام الفضل، و كانت لامه و أبيه في ذلك لأنه وقف في انحرافها عنه و شدة غيرتها عليه لتفضيله ام أبي الحسن ابنه عليها مع شدة محبتها له و لأنها لم ترزق منه ولدا فأجابته إلي ذلك.

هنگامي كه امام جواد عليه السلام به سوي عراق حركت كرد،معتصم و جعفر در حيله ي مسموم ساختن او بودند كه اين جنايت را مخفيانه عمل كنند و مي دانستند ام فضل دل پردردي از شوهرش دارد و علت انحراف او هم اين است كه اباجعفر، مادر ابي الحسن علي را بر ام فضل ترجيح داده و برتري و رجحان مي دهد و از ام فضل هم خداوند اولادي نصيب آن حضرت نكرد.

شايد به همين جهت سياهي درون اين زن بود كه لياقت مادري نداشته است و لذا او را در خفا و پنهاني آماده ي اين جنايت كردند و در آن هواي گرم شربت اترجي مسموم آوردند و گفتند: خليفه براي شما فرستاده و تأكيد نمودند كه بايد از اين شربت بنوشيد.