بازگشت

متن خطبه عقد


امام جواد عليه السلام فرمود:

الحمد أقرارا بنعمته، و لا إله إلا الله إخلاصا لوحدانيته، و صلي الله علي محمد سيد بريته، و الأصفياء من عترته.

أما بعد، فقد كان من فضل الله علي الأنام أن أغناهم بالحلال عن الحرام، فقال سبحانه: (و أنكحوا الأيامي منكم و الصالحين من عبادكم و امائكم إن يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم) [1] .

ثم إن محمد بن علي بن موسي يخطب أم الفضل بنت عبدالله المأمون و قد بذل لها من الصداق مهر جدته فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و هو خمسمائه درهم جيادا فهل زوجته يا أميرالمؤمنين! بها علي هذا الصداق المذكور؟

قال المأمون: نعم، قد زوجتك - يا أباجعفر! - ابنتي علي الصداق المذكور فهل قبلت النكاح؟

فقال ابوجعفر عليه السلام: قد قبلت ذلك و رضيت به. [2] .

حمد و ستايش خدا و اقرار و اعتراف به نعمت او است و لا اله الا الله كلمه ي توحيد و اخلاص براي يكتائي او است.

و درود خدا بر حضرت محمد كه سرور همه ي موجودات است و بر برگزيدگان از عترت و خاندانش.

اما بعد، از عنايت و فضل خداوند بر مردم جهان اين است كه آن ها را در سايه ي عقد زناشويي كه حلال است از حرام بي نياز فرموده و در



[ صفحه 401]



قرآن مجيد فرموده است:

«بي همسرانتان و غلامان كنيزان شايسته ي خود را همسر دهيد، اگر فقير و تهيدستند، خدا از فضل خويش بي نيازشان مي سازد، و خدا گستراننده ي دانا است».

آنگاه فرمود: محمد بن علي بن موسي خواستگاري مي كند ام فضل، دختر عبدالله مأمون را و صداق او را مانند صداق جده اش فاطمه عليهاالسلام دختر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله - كه پانصد درهم بود قرار مي دهد.

آنگاه رو به خليفه نمود و فرمود: آيا شما با اين صداق او را تزويج مي كنيد؟

مأمون گفت: بلي، من به اين صداق دخترم ام فضل را به عقد زناشويي به شما تزويج مي كنم، آيا شما اين نكاح را قبول داريد؟

امام جواد عليه السلام فرمود: آري، قبول دارم و بدين زناشويي راضيم.

مسعودي در «اثبات الوصية» عبارت ديگري آورده كه با عبارت «تحف العقول» تفاوت دارد، ولي در متن عقد ازدواج هيچ گونه تفاوتي نيست، تنها تفاوتش در اين است كه: آيا اين مراسم در مرو خراسان بوده يا در بغداد؟ و آيا پس از شهادت امام رضا عليه السلام بوده، يا پيش از آن و تشريفات اين مجلس عقد چگونه برگزار شده است؟

در «تحف العقول» مي نويسد:

مأمون فرمان داد تا مجلس رسمي آراستند، مردم را از عامه و خاصه به چنين عقد امام جواد عليه السلام دعوت نمودند. اشراف و عمال دولتي از لشكري و كشوري حضور داشتند و هر يك بر حسب مراتب و طبقات خود حضور يافته و در جشن عقد دختر خليفه شركت نمودند.

از طرفي، يك كشتي عطر و بوي خوش، انواع سكه ها و لباس هاي حرير حاضر كردند كه هر كس وارد مي شود قبلا خود را معطر، ملبس و مزين نمايند و وارد مجلس



[ صفحه 402]



شود.

انواع و اقسام خوردني ها، ميوه ها و جوايز گوناگون، هديه هاي زيادي از سكه هاي طلا و نقره و اسناد املاك آماده شده بود كه به هر كس در خور و قدر و منزلت و شخصيتش به يادگار جشن دختر خليفه با امام جواد عليه السلام صله و جايزه دهند.

هنگامي كه مجلس آماده شد، امام جواد عليه السلام را آوردند و بر جايگاه مخصوصي كه تهيه كرده بودند، نشاندند مردم دسته دسته با تحفه ها و هديه ها شرفياب مي شدند و تهنيت و تبريك مي گفتند.

امام جواد عليه السلام به هر دسته، سه طبقه از سكه هاي نقره و ظروفي از مشك و زعفران و عطريات و فرماني به نام اسناد مالكيت به عنوان هبه و بخشش اعطا مي فرمود و اراضي موات و غير موات را اقطاع مي نمود. مردم مي آمدند، خطبا، شعرا و گويندگان مدح و مناقب مي خواندند و صله ها، هديه ها و جوايز مي گرفتند.

مجلس به گونه اي آراسته شده بود كه هر واردي با يك جايزه و سند مالكيت ملكي و ظرف عطري و ظرفي سكه و بسته اي لباس خارج مي شد.

نوشته اند: هر كس وارد اين مجلس جشن مي شد چون بيرون مي رفت بي نياز و توانگر شده بود.

اگر كسي مي خواست خارج شود بايد اسناد مالكيت و برگه هاي دريافت جوايز دستش باشد وگرنه به او اجازه خروج نمي دادند.

پس از برگزاري مجلس جشن، مأمون، خليفه ي عباسي دستور داد آن چه باقي مانده بود صدقه بدهند و تمام مردم شهر را از صدقات جشن عقد امام جواد عليه السلام برخوردار نمودند.

نگارنده گويد: مثل اين كه مأمون در نظر داشت همان گونه كه برامكه جشن عقد جعفر برمكي را گرفتند، او نيز مي خواست برتر، مهم تر و بالاتر از آن جشن را براي



[ صفحه 403]



دخترش بگيرد.

البته روي مباني ظاهري نيز همين طور بود، زيرا قدرت مالي مأمون به حد كمال قدرت مالي خلفاي عباسي رسيده بود و در پايان سال، با اين همه بذل و بخشش ها بيش از ده ميليون دينار موجودي صندوق بيت المال مسلمانان، يا خزانه دارايي دولت عباسي بود.

او مي خواست هم چنين جشن عروسي براي دخترش بگيرد و هم به افتخار امام نهم عليه السلام كه شخصيت آسماني و نابغه دوران در سن نه سالگي بود - اين جشن به اين عظمت را برگزار نمايد.

نكته ي ديگري كه به نظر نگارنده مي رسد اين كه: سر بيان رسول خدا صلي الله عليه و آله درباره ي امام جواد عليه السلام كه فرموده بود: «از اين فرزند بركاتي به شيعه مي رسد» اين است كه هم بركات مالي به دست اين امام در جشن عقد داده شد و هم مردم خراسان، بغداد و كشور پهناور اسلامي امام جواد عليه السلام را در سن نه سالگي و به مقام علمي شناختند.

بدون ترديد اگر امام جواد عليه السلام اين مسايل علمي را در مجالس خصوصي تدريس مي فرمود آن اثر را نداشت كه در مجلس رسمي خلافت به وجوه، شخصيت ها، اعيان و رجال دولتي تعليم فرمود و مشكل ترين مسايل فقه اسلام را در اين سن آموزش داد و مردم دنيا را متوجه خود ساخت.

شيخ مورخان مي نويسند:

ثم أمر فنثر علي أبي جعفر رقاع، فيها ضياع و طعم و عمالات.

و اين ها اضافه بر عطريات و سكه هاي جشن و لباس هاي حرير و اشياي نفيسي بود كه در روز جشن به مردم هديه مي شد.

شيخ مفيد رحمه الله مي نويسد:

و لم يزل المأمون مكرما لأبي جعفر عليه السلام، معظما لقدره مدة حياته يؤثره علي ولده و جماعة



[ صفحه 404]



أهل بيته. [3] .

مأمون تا زنده بود و از لظهار اكرام و تجليل به مقام و منزلت امام جواد عليه السلام خودداري نمي كرد و او را بر خاندان خود ترجيح مي داد.


پاورقي

[1] سوره ي نور: 32.

[2] ارشاد: ج 2 ص 283.

[3] ارشاد ج 2 ص 287.