بازگشت

روش فكري امام جواد در دوران كودكي


همه ي نوابغ و بزرگان از دوران كودكي و خردسالگي آثار نبوغ و جلالت از سيمايشان آشكار است، سنخ فكر و روش عقل آن ها با اطفال مشابه و مماثل صوري آن ها فرق دارد. ائمه ما نيز كه معصوم بوده و در مكتب تربيتي ربوبي نشو و ارتقا يافته اند در خردسالي با ساير خردسالان بسي فرق و بسيار امتياز دارند. فكر آن ها هدايت قوم و استوار ساختن عدالت اجتماعي، ادب نمودن بي ادبان، قصاص و انتقام از جسوران و متعديان بود و پيوسته در نشر معارف مي كوشيدند. اين برنامه در خوردن و كلان آن ها يكسان بوده است.

طبري روايت مي كند: محمد بن هارون بن موسي از پدرش از ابن وليد از برقي از زكريا بن آدم روايت كرده كه:

در خدمت امام رضا عليه السلام حضور داشتم كه امام جواد عليه السلام را خدمت آن



[ صفحه 317]



حضرت آوردند، سن آن حضرت از چهار سال نمي گذشت، لحظاتي بعد ديديم امام جواد عليه السلام سر به سوي آسمان كرد و مدت طولاني فكر مي كرد.

امام رضا عليه السلام به او فرمود: فرزندم! در چه باره فكر مي كني؟

عرض كرد: درباره ي مادرم فاطمه زهرا عليهاالسلام و آن ظلمي كه دشمنان با او كردند مي انديشم، آن گاه فرمود:

أما و الله! لأخرجنهما ثم لاحرقنهما ثم لأنسفنهما في اليم نسفا. [1] .

به خدا قسم جسد آن دو را بيرون مي آورم و مي سوزانم سپس خاكسترشان را به دريا مي ريزم.

امام رضا عليه السلام دست به سر و صورت فرزندش كشيد و ما بين ديدگان او را بوسيد و فرمود: پدر و مادرم فداي تو باد كه تو شايسته ي مقام امامتي.

اين همان حقيقتي است كه فرمود: الحب و البغض يتوارثان.

آري، آن حضرت نسبت به ستمي كه بر جده آن ها رفته بود و قريب دويست سال از آن مي گذشت و سخت اين فرزند را ناراحت كرده بود از خداوند طلب نيروي انتقام مي كرد.


پاورقي

[1] دلائل الامامه: 212، بحارالانوار: ج 50 ص 59.