بازگشت

ترجمه ي كلمات امام جواد به نظم




اگر محول حال جهانيان نه قضاست

چرا مجاري احوال برخلاف رضاست؟





[ صفحه 304]





بلي قضاست به هر يك و بد عنان كش خلق

بدان دليل كه تدبيرهاي جمله خطاست



هزار نقش برآرد زمانه و نبود

يكي چنانچه در آئينه ي تصور ماست



كسي ز چون و چرا دم همي نيارد زد

كه نقش بند حوادث وراي چون و چراست



تفاوتي كه در اين نقش ها همي بيني

ز خامه اي ست كه در دست ايزد داناست



به دست ما چو از اين حل و عقد چيزي نيست

به عيش ناخوش و خوش گر رضا دهيم سزاست



كه زير گنبد خضرا چنان توان بودن

كه اقتضاي قضاهاي گنبد خضراست



چو در ولايت طبعيم از او گريزي نيست

كه بر طباع مواليد والي والاست



كسي چه داند كه اين گوژ پشت مينارنگ

چگونه مولع آزار مردم داناست



نه هيچ عقل بر اشكال دور او واقف

نه هيچ ديده بر اسرار حكم او بيناست



انوري