بازگشت

مفهوم امامت در بينش و نگرش قرآني


براي اينكه نقش امام جواد(ع) به روشني در نظام ولايي و جايگاه ايشان چنان كه هست نمايان و آثار امامت وي به درستي آشكار شود مي بايست نخست جايگاه امامت در فرهنگ قرآني و شيعي دانسته شود. از اين رو پيش از ورود به مسئله ضروري است تا اين مفهوم بازخواني شود.

امام در بينش و نگرش قرآني و فرهنگ شيعي از جايگاه بس بلندي برخوردار است. امام خليفة الله و انسان معصوم كاملي است كه خود راه كمال را پيموده و به عنوان راهنما و مدير و مدبر نه تنها در خدمت انسان و بلكه هستي است تا هر كسي را به مقام و جايگاه لايق و شايسته خويش برساند.

امام و امامت را مي توان از ابعاد مختلف كلامي و عرفاني و سياسي و اجتماعي و در نظام ها و مدل هاي مختلف بررسي و جايگاه آن را شناسايي و معرفي كرد ولي آنچه درباره امام و امامت در مفهوم قرآني بيان شده آن است كه امام به عنوان خليفه و جانشين خدا بر هستي است كه به ولايت و ربوبيت طولي، همه موجودات آفرينش را به سوي كمال، هدايت و رهنمون مي گرداند.

از آنجايي كه همه هستي حتي فرشتگان به انسان كامل و معصوم سجده كرده اند و او را به عنوان خليفة الهي طوعاً يا كرهاً اطاعت مي كنند، امام و خليفه كسي است كه مديريت ماسوي الله را به ولايت و خلافت الهي، به عهده گرفته است. از اين رو حتي شيطان رانده شده از درگاه خداوند نيز ناخواسته و علي رغم ميل و گرايش خويش، مجبور است تا تحت ولايت ايشان باشد.

در بينش قرآني و فرهنگ شيعي، جهان هستي با مركزيت زمين هرگز از خليفه الهي خالي نيست. خليفه الهي هم حجت كامل خداوند بر خلق است تا دانسته شود كه هر كسي از هر جايي مي تواند به كمال مطلق (خدا) برسد؛ زيرا انسان خاكي از پست ترين عنصر خلق شده و توانسته است با روح دميده در او به مقام و جايگاه خلافت الهي دست يابد و همگان به او سجده برده و از وي اطاعت كنند و مسخر او گردند. بنابراين كسي را نرسد كه مدعي شود كه اين ظرفيت و امكان براي وي فراهم نبوده است تا سير كمالي خويش را طي كند. از اين رو امام معصوم نه تنها حجت بر انسان هاست تا به پيروي از اين اسوه به سوي كمال تلاش كنند بلكه حجت و اسوه همه ماسوي الله مي باشد تا هر موجود و آفريده اي با بهره گيري از خليفة الهي به مقام لايق و شايسته خويش رسد.

اينگونه است كه نقش امام در نظام هستي به عنوان خليفة الهي نقش حجت است كه دليل كامل و راهي به سوي كمال است.

نقش ديگري كه براي امام در بينش و نگرش قرآني و فرهنگ شيعي تعريف مي شود اين است كه وي به عنوان ربوبيت طولي هر كسي را چنانكه شايسته است به سوي كمال مي برد و پرورش و تربيت او را به عهده مي گيرد. از اين رو آسمان ها و زمين و هر آنچه در آن است به ربوبيت طولي امام، كرهاً او طوعاً به سوي خداوند مي روند و پرورش مي يابند.

در نظام انساني نقش امام در حوزه تبيين و روشنگري چون نقش پيامبران است و آنان هستند كه آموزه هاي وحياني را براي مردمان تبيين و روشن مي كنند.

آنان در حوزه اجتماعي و سياسي نظام ولايي، مديريت اجتماعي و سياسي جامعه را به عنوان انسان كامل در اختيار دارند و چه قايم و يا قاعد باشند مردمان را به سوي جامعه كامل و عدالت محور رهنمون مي سازند.

به هر حال امام در اصطلاح كلامي با آنكه داراي معاني متعددي است ولي به يقين مي توان گفت امام كسي است كه رياست عمومي در امور دين و دنيا را به عهده دارد.

امامت به معناي رياست عمومي فردي خاص بر امور دين و دنياي مردم در دنيا بالاصاله يا به جانشيني از پيامبر است، زيرا امامت داراي شئوني همچون رهبري سياسي و زعامت اجتماعي و مرجعيت ديني و تبيين وتفسير وحي و ولايت باطني و معنوي است كه از اين جهت امام، حجت خدا در زمان، ولي الله، انسان كامل حامل معنويت كلي انسانيت و قطب است و چون امامت، داراي شئون والايي است، شيعه آن را همانند نبوت به نص و امر الهي و از اصول دين (مذهب) مي داند، در حالي كه در ديدگاه اهل سنت از فروع دين شمرده شده و از اين جهت از افعال مكلفان به شمار مي آيد. در اصطلاح مديريت، رهبري از وظايف مدير است كه ديگران را به كوشش مشتاقانه جهت هدف هايي معين ترغيب مي كند يا آنها را جهت كسب هدف مشترك تحت تاثير قرار مي دهد.