بازگشت

گنجينه ي بخشش


اسماعيل بن عباس هاشمي مي گويد: در يكي از اعياد به محضر امام جواد(ع) رفته و بعد از سلام، فرارسيدن عيد را تبريك گفتم؛ سپس از تنگدستي خود شكايت كردم. حضرت گوشه ي سجاده اش را بلند كرد و از درون خاك، قطعه اي طلا بيرون آورد و به من بخشيد. بعد از خداحافظي، با خوشحالي وارد بازار شدم و مايحتاج زندگي ام را خريدم.

- ابوهاشم داود بن قاسم جعفري نقل مي كند:

امام جواد(ع) كيسه پولي، شامل سيصد دينار، به من داد تا به يكي از پسر عموهايش بدهم. سپس فرمود: «آگاه باش كه او به تو خواهد گفت: «مرا به پيشه وري راهنمايي كن تا با اين پول كالايي از او خريداري كنم.» اي ابوهاشم! او را راهنمايي كن.»

وقتي نزد وي رفتم و پول را دادم، همان تقاضا را مطرح نمود و من نيز تاجري را معرفي كردم تا با هم داد و ستد داشته باشند.