بازگشت

شهادت امام جواد


امام جواد عليه السلام هنگامي كه با ام الفضل دختر مأمون ازدواج كرد داراي فرزند نشد چون او عقيم و نازا بود. حضرت امام جواد عليه السلام با كنيزي پاك سرشت به نام سمانه از اهالي مغرب ازدواج كرد و از او در سال 213 هجري قمري داراي فرزند شد كه همان حضرت هادي عليه السلام باشد. مطابق روايات متعدد حسادت باعث ناسازگاري ام الفضل با امام جواد عليه السلام شد و از اين كه آن حضرت داراي همسر ديگر و فرزند شد بسيار ناراحت بود و سرانجام امام جواد عليه السلام را به دست خودش مسموم و شهيد كرد.

ام الفضل در مورد ازدواج امام جواد عليه السلام با سمانه به پدرش مأمون شكايت نمود مأمون به او گفت تحمل و سازگاري كن زيرا حضرت جواد عليه السلام پاره تن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم است [1] .

هنگامي كه امام جواد عليه السلام به دعوت معتصم وارد بغداد شد، معتصم با جعفر پسر مأمون هم دست شدند و ام الفضل دختر مأمون و همسر امام جواد عليه السلام را مأمور زهر رساني به آن حضرت نمودند. ام الفضل به پيشنهاد آن ها پاسخ مثبت داد. معتصم و جعفر زهر كشنده اي درون انگور نمودند و براي ام الفضل فرستادند. ام الفضل آن انگور را نزد امام جواد عليه السلام گذاشت، آن حضرت آن را خورد و پس از چند لحظه احساس مسموميت كرد و بر اثر همين مسموميت به شهادت رسيد.

طولي نكشيد كه ام الفضل در مخفي ترين اعضايش زخمي عظيم پيدا كرد و همه اموالش را در درمان آن مصرف نمود ولي بيماريش خوب نشد و چنان تهي دست گرديد كه دست گدايي به سوي مردم دراز



[ صفحه 341]



مي كرد تا به او كمك كنند. آخر الامر هلاك گرديد [2] .



در ميان حجره جان مي داد و يك ياور نداشت

غير درد و غم نهان در سينه آن سرور نداشت



آفتاب عمر كوتاهش نهان مي شد ولي

آسمان ديده اش جز اشك و خون اختر نداشت



كس عيادت جز اجل زان يوسف زهرا نكرد

گرگ مرگ آمد ولي او تاب در پيكر نداشت



او ميان حجره جان مي داد و قاتل پشت در

پاي كوبي كرد و شرم از روي پيغمبر نداشت



تا كند رفع عطش آن لاله باغ رضا

غير سقاي دو چشمش هيچ آب آور نداشت



امام جواد عليه السلام داراي چهار پسر بود: ابوالحسن حضرت امام هادي علي النقي عليه السلام، ابواحمد موسي مبرقع كه مدفنش در قم مي باشد، ابواحمد حسين و ابوموسي عمران. دختران آن حضرت عبارتند از: فاطمه، خديجه، ام كلثوم و حكيمه [3] .


پاورقي

[1] سيره چهارده معصوم، ص 793؛ نقل از بحار، ج 50، ص 96.

[2] انوار البهيه، ص 422؛ سيره چهارده معصوم، ص 408.

[3] اقتباس از منتهي الامال، ج 2، ص 497.