بازگشت

اعجاز امام جواد در 25 ماهگي


محمد بن اسماعيل حسيني از امام حسن عسكري (ع) روايت مي كند كه امام جواد در مكه بود و در آن روز 25 ماه از سن او گذشته بود. جمعي از چهره ي قهوه اي او به شك افتادند و او را به



[ صفحه 346]



قيافه شناس نشان دادند. مردم هم در اطراف او در مسجدالحرام گرد آمده بودند و در حالي كه نور از سيماي اين كودك به آسمان مي تابيد همين كه قيافه شناس نظرش به سيماي حضرت افتاد گفت: والله اين نوري است كه در چهره ي او ظاهر است و اين مولود از ذريه ي پاك اميرالمؤمنين است و رو به حاضرين نمود كه در شك بودند و گفت: برويد استغفار كنيد.

در همين موقع امام جواد (ع) لب به سخن گشود و در كمال فصاحت و بلاغت و به طوري كه همه ي حاضرين مي شنيدند فرمود: معاشر الناس! انا محمد بن علي بن موسي الكاظم؛ اي گروه حاضرين! من محمد پسر علي بن موسي الرضا، پسر موسي بن جعفرم و من فرزند فاطمه ي زهرا دختر پيامبر مصطفي (ص) هستم. آيا به من شك كرده ايد و به علي بن موسي الرضا پدر من افترا و تهمت زديد؟! از اين عمل خود از خدا بترسيد.