بازگشت

توسل به امام جواد




يا جواد الائمه ادركني

يا شفيع القيامه ادركني



خون شد از غم دل خداجويم

درد بسيار و نيست دارويم



مي فشانم سرشك و مي گويم

يا جواد الائمه ادركني



سينه اي پر شرار دارم من

دل و جاني فكار دارم من



از جهان با تو كار دارم من

يا جواد الائمه ادركني



روزگارم ز غم تباه شده

قلبم از معصيت سياه شده



راه من منتهي به چاه شده

يا جواد الائمه ادركني



خسته و دلشكسته و زارم

گره افتاده است در كارم



جز به كويت كجا پناه آرم

يا جواد الائمه ادركني



اي كه روح عبادتي ما را

عذرخواه قيامتي ما را



جان زهرا عنايتي ما را

يا جواد الائمه ادركني



تشنه ام تشنه بر من آب بده

گنهم را ببر ثواب بده



به گداي درت جواب بده

يا جواد الائمه ادركني



عزت عالمين مي خواهيم

سفر كاظمين مي خواهيم



طوف قبر حسين مي خواهيم

يا جواد الائمه ادركني



من كه چون شمع برفروخته ام

از غم غربت تو سوخته ام



چشم بر رحمت تو دوخته ام

يا جواد الائمه ادركني



همسرت كرد نامراد تو را

ساخت مسموم از عناد تو را



اي كه خوانده پدر جواد تو را

يا جواد الائمه ادركني



مؤيد



[ صفحه 306]