بازگشت

محمد بن اسماعيل بن بزيع


او از ياران امام هفتم حضرت موسي بن جعفر، امام هشتم حضرت علي بن موسي الرضا و امام نهم حضرت محمد تقي عليهم السلام محسوب مي شد و نزد شيعه مورد اعتماد و اطمينان است. مردي صالح، درست كردار و اهل عبادت بود و كتابهايي نيز تأليف كرد. در عين حال در دربار عباسيان كار مي كرد. [1] در اين رابطه روزي امام رضا عليه السلام به او فرمود:

"خداوند در دربار ستمگران، بندگاني دارد كه به وسيله ي آنان برهان خويش را آشكار مي سازد و آنان را در شهرها قدرت مي بخشد تا دوستان و اولياي خود را از ستم ستمگران نگاه دارد و امور مسلمانان را اصلاح كند. آنان در خطرها و حوادث پناه اهل ايمان هستند و شيعيان گرفتار و نيازمند ما به آنان رو مي آورند و رفع گرفتاري و نياز خود را از آنان مي خواهند.

به دست چنين كساني، خداوند مؤمنان را از هراس ستمگران ايمني مي بخشد. آنان مؤمنان حقيقي و امين هاي خداوند در زمين بشمار مي روند. رستاخيز از نور آنان نوراني است. به خداوند سوگند كه بهشت براي آنان و آنان براي بهشت آفريده شده اند و گواراشان باد."

آنگاه امام فرمود: "هر يك از شما كه بخواهد مي تواند به همه ي اين مقامات نايل شود.



[ صفحه 285]



محمد بن اسماعيل عرض كرد: فدايت شوم، به چه چيز؟

حضرت پاسخ داد: به اينكه با ستمگران باشد و با خوشحال كردن شيعيان ما، ما را خوشحال كند. (در هر پست و مقامي كه قرار مي گيرد، هدفش رفع ظلم و ستم از مؤمنان باشد.)

در پايان، امام رضا به محمد بن اسماعيل كه از وزراي دربار عباسي بود، فرمود: اي محمد تو نيز از آنان باش. [2] .

«حسين بن خالد» مي گويد: "با گروهي خدمت امام رضا عليه السلام بوديم، از «محمد بن اسماعيل بزيع» سخن به ميان آمد. امام فرمود: دوست دارم در ميان شما كسي مانند او وجود داشته باشد." [3] .

«محمد بن احمد بن يحيي» مي گويد: با «محمد بن علي بن بلال» به «فيد» كه محلي است در راه مكه، رفتيم تا قبر «محمد بن اسماعيل بزيع» را زيارت كنيم. محمد بن علي در طرف سر قبر، رو به قبله نشست و گفت: صاحب اين قبر برايم نقل كرد كه امام جواد عليه السلام فرمود: كسي كه قبر برادر مؤمن خود را زيارت كند و كنار قبر او رو به قبله بنشيند و دست خود را بر قبر بگذارد و هفت بار سوره ي مباركه ي «قدر» را بخواند، از وحشت بزرگ، و هراس عظيم قيامت، ايمن مي گردد. [4] .

محمد بن اسماعيل بن بزيع مي گويد: "از امام جواد عليه السلام تقاضا كردم پيراهني از پيراهنهاي خود برايم بفرستد تا كفن خويش سازم. آن گرامي پيراهني فرستاد و فرمان داد دكمه هايش را بردارم." [5] .



[ صفحه 286]




پاورقي

[1] نجاشي، الرجال، ص 254.

[2] مدرك بالا، ص 255.

[3] مدرك بالا.

[4] كشي، رجال، ص 564.

[5] مدرك بالا، صفحات 246 و 564.