بازگشت

ديباچه


بي ترديد شگفت ترين داستان در سراسر آفرينش، داستان خلافت انسان در زمين است. و اگر به ديده ي بصيرت بنگريم كرامت و برتري آدمي بر ديگر آفريدگان، به خاطر همين برخورداري از موهبت عظيم «خليفه خدا» بودن است. خداوند انسان را به زيور عقل و درايت بياراست و پس از امتحان او در برابر فرشتگان، امانت خلافت الهي و جانشيني خود در روي زمين را به او سپرد. امانتي كه كوهها و آسمانها توان تحمل آن را نداشتند و از زير اين بار گران سنگ شانه خالي كردند.

خداوند امانت خود را به «برگزيدگان» سپرد؛ به آنها كه قله هاي سر به فلك كشيده ي علم و حكمت و اقيانوس بيكرانه ي ايمان و عبوديت بودند، و هرگز فكر گناه و خطا نزدشان راه نيافته، و دستانشان به گناه آلوده نشده و سخن ناصواب از دهانشان خارج نشده بود.

اين سلسله ي مقدس و پاك، از آدم تا پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله و سلم و از آخرين نبي تا آخرين وصي - حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف - واسطه هاي ميان خداوند متعال و جهانيان و چشمه هاي هميشه جوشان فيض خداوندي بوده اند. هر كه بدانان راه يافت و از اين چشمه هاي زلال سيراب شد، به روضه ي رضوان پروردگار درآمد و به جايگاه صالحان پيوست و به سعادت جاويد



[ صفحه 250]



رسيد.

برگزيدگان، برترين آفريدگان و مقرب ترين بندگان و پيشواي ديگران بودند. زندگاني هر يك از آنها در عصر خويش به دليل داشتن علوم ماورايي و گفتار و كردار خداي، زندگاني عادي نبود و بنا به مناسبتهاي گوناگون، شگفتيها و معجزات بسيار همراه داشت: حضرت نوح قريب به هزار سال عمر كرد تا سرانجام خداي متعال بر دشمنان او طوفان برانگيخت. بر مخالفان و منكران حضرت هود و صالح عذابهاي آسماني فرود آمد. ابراهيم خليل پروانه وار در آتش رفت و به فرمان خدا آتش گلستان شد. عصاي حضرت موسي به اجازه ي پروردگار اژدها شد و به سراغ فرعونيان رفت. حضرت سليمان بر باد فرمان راند و با پرندگان سخن گفت. حضرت عيسي مردگان را زنده كرد. و پيامبر گرامي اسلام انواع شگفتيها و معجزات را با خويش همراه داشت. با ميلادش بتها سرنگون شدند و چهارده كنگره ي كاخ كسري شكست و آتش هزار ساله ي آتشكده ي فارس خاموش گشت و... و با پيامبريش، تغييراتي ژرف در جهان پديد آمد و بشريت عصر تازه اي آغاز كرد. بدين گونه بود كه داستان خلافت انسان از جانب خداوند بر زمين، عجيب ترين داستان تاريخ جهان شد و اين موهبت شگرف در هر نمونه و به هر شكلي كه متجلي شد، شگفتيها به همراه داشت.

از جمله ي معجزات و شگفتيها، درس ناخواندگي عموم پيامبران و امامان بود. هيچ يك از آنها علم خود را از استادان بشري فرا نگرفته بودند، بلكه از سرچشمه ي لايزال علم الهي سيراب شده بودند. به همين دليل سن و سال در رسالت و مأموريت الهي پيشوايان آسماني نقشي نداشت؛ بلكه به خواست و اراده ي خداوند متعال در هر سن و سالي ممكن بود از جانب خدا به نبوت و پيشوايي و هدايت انسانها برگزيده و گسيل شوند. چنان كه برخي از برگزيدگان در سنين ميانسالي و بالاتر و برخي در جواني و حتي در كودكي به مقام شامخ نبوت، امامت و ولايت رسيدند. لذا آنجا كه خواست خدا باشد، سن و سال را نقشي نخواهد بود.

چنين بود كه مي بينيم به تصريح قرآن، حضرت يحيي در كودكي، و حضرت



[ صفحه 251]



عيسي در گهواره به رسالت برگزيده شدند. خداوند در قرآن در اين مورد مي فرمايد: «اي يحيي! كتاب را با قدرت بگير. و (ما) در كودكي به او حكم داديم.» [1] .

و درباره ي حضرت مسيح مي فرمايد: «پرسيدند كه چگونه با نوزادي كه در گهواره آرميده صحبت كنيم. گفت: «همانا من بنده ي برگزيده ي خداوندم كه به من كتاب داد و مرا به رسالت برانگيخت.» [2] .

بنابراين از خامي و ناداني است كه برخي مخالفان بر امامت بعضي از امامان پاك ما كه به اراده ي خداوند در سنين كودكي بر مسند امامت نشسته اند، خرده بگيرند.

حضرت امام ابوجعفر محمد جواد عليه السلام پس از شهادت امام رضا عليه السلام در سن هشت يا نه سالگي به تصريح رسول بزرگوار اسلام و پيشوايان بعد از او و با تعيين قبلي از طرف امام هشتم، عهده دار امامت و خلافت خدا در زمين شد. به جهت خردسالي، بسيار اتفاق افتاد كه دشمنان و مردم كم خرد، ايشان را آزمودند، اما تجلي علوم الهي و ازلي آن گرامي چنان چشمگير و مسلم بود كه به راستي براي تأييد نبوت حضرت عيسي و يحيي، بايد امامت آن گرامي را شاهد آورد، نه نبوت آن دو را بر امامت اين پيشواي بزرگوار.



[ صفحه 252]




پاورقي

[1] قرآن كريم، سوره ي مريم، آيه ي 11.

[2] مدرك بالا - آيه ي 29 ، 28.