بازگشت

مقدمه


سرزمين قم كه در حاشيه كوير قرار گرفته، در مسير كاروانهاي تجاري همدان، ري و اصفهان قرار داشت [1] و اين منطقه را با خراسان و ماوراء النهر پيوند مي داد و از سوي ديگر با شهرهاي ارّجان و اهواز و نيز شهرهاي عراق مرتبط مي ساخت. قرار داشتن در حاشيه كوير به افراد و يا قبايل فراري امكان مي داد كه براي رهايي از تعقيب سپاهيان خلفا به داخل كوير پناه ببرند. [2] از اين رو به نظر مي رسد كه قبيله اشعري و تيره هايي از قبيله هاي «تيم» و «قيس» و «عنز» كهن به سرزمين قم آمده بودند، همين منظور را دنبال مي كردند، زيرا آنان در شمار قبايل شركت كننده قيام عبدالرحمن بن محمّد بن اشعث (81 ـ 85ه.ق) بودند كه پس از شكست از حجاج بن يوسف ثقفي در «دير الجماجم» (83 ه.ق) از برابر وي گريختند و به طرف ري عقب نشيني كردند [3] و شهر قم را ساختند [4] ، از آن ميان به يقين مي توان گفت كه قبيله اشعري شيعه بودند زيرا اين قبيله بويژه رهبرشان سائب بن مالك اشعري تا آخرين لحظه از قيام مختار دفاع كردند. [5] .

بنابراين، اشعري ها تشيع را به اين سرزمين آوردند و باعث گسترش تشيع در اين منطقه گرديدند تا جايي كه همه مردم آن سامان شيعه شدند. [6] حكومت شهر نيز در دست شيعيان بود و در زمان مورد بحث «حمزة بن يسع» كه يكي از شيعيان و از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام و امام موسي كاظم عليه السلام به شمار مي رفت [7] ، حاكم آنجا بود و پس از او فرزندش «علي» حكومت شهر را در دست گرفت، [8] شيعيان علي رغم دوري از مدينه و يا بغداد به پيشگاه امامان مي شتافتند و از زمان امام باقر (عليه السلام) به بعد نام شيعيان قم در ميان اصحاب همه امامان ديده مي شود [9] امامان (عليهم السلام) نيز به اين شهر توجه خاصي نشان دادند و براي ارتباط با شيعيان آنجا و سروسامان دادن به فعاليتهاي آنان نماينده اي منصوب مي كردند كه به يقين گستردگي شيعيان در اين منطقه حاصل تلاش همين افراد بود كه به عنوان نماينده و رابط ميان امام و شيعيانش قرار مي گرفتند. نماينده امام رضا (عليه السلام) و امام جواد (عليه السلام) در اين شهر «زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد اشعري» بود. [10] .


پاورقي

[1] يعقوبي، احمد بن ابي يعقوب: البلدان، ترجمه دكتر محمّد ابراهيم آيتي، (تهران، بنگاه ترجمه، چاپ سوم، 1356) ص 49.

[2] قمي، حسن: تاريخ قم. ترجمه حسن بن علي... بن عبدالملك قمي، تصحيح جلال الدين تهراني، (تهران، توس، 1361) ص 31.

[3] طبري، ابي جعفر محمد بن جرير، تاريخ الامم و الملوك، (قاهره، استقامه، 1358 ه/ 1939 م) ج5، ص 180. ابن اثير عزالدين: الكامل في التاريخ، (بيروت، دار صادر و دار بيروت، 1965 م) ج4، صص 494، 95.

[4] تاريخ قم، ص 279.

[5] تاريخ الامم و الملوك، ج4، ص 569. الكامل في التاريخ، ج4، ص 272، 273. مسكويه رازي، ابوعلي: تجارت الامم، تحقيق ابوالقاسم امامي، (تهران، دار سروش، چاپ اول، 1366 ه.ش) ج2، ص 173ـ 174. تاريخ قم، ص 284ـ290.

[6] حموي، ياقوت بن عبدالله: معجم البلدان، (بيروت، دار صادر و دار بيروت، 1957) ج4، ص 397. اصطخري، ابراهيم بن محمد: مسالك الممالك، (تهران، صدر، بي تا) ص 201. تاريخ قم، 279. مقدسي، محمد بن احمد: احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم، (ليدن، چاپ بريل، 1906 م) ص 395. كليني، محمد بن يعقوب بن اسحاق: اصول كافي، ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي، (تهران، چهارده معصوم، بي تا) ج2، ص 461، 462.

[7] طوسي، محمد بن الحسن، رجال طوسي، (نجف، حيدريه، چاپ اول، 1380 هـ/1961 م) ص 178، 347.

[8] تاريخ قم، ص 164.

[9] رك: رجال طوسي.

[10] طوسي، محمد بن الحسن: اختيار معرفة الرجال معروف به رجال كشي، مصحح حسن مصطفوي، (مشهد، دانشگاه، 1348) ص 594. 595.