بازگشت

محمد بن اسماعيل بزيع


از ياران سه امام معصوم: امام موسي بن جعفر، علي بن موسي الرضا و محمد بن علي الجواد عليهم السلام است.

وي فردي صالح، اهل عبادت، درستكار، پركار وصاحب تأليفات است از جمله آثار او كتاب: ثواب الحج و كتاب الحج مي باشد.

ايشان در عين حال يكي از وزراي دربار عباسي بود و در ديوان آنها كار مي كرد در اين رابطه از امام رضا عليه السلام وارد شده كه فرمودند:

خداوند در دربار ستمگران بندگاني دارد كه به وسيله ي آنان برهان خود را آشكار مي سازد و آنان را در شهرها قدرت مي بخشد تا بوسيله ي آنان دوستان و اولياي خود را از ستم ستمگران نگاهدارد و امور مسلمين را سر و سامان دهد آنها پناه مؤمنين در حوادث و خطرها هستند و شيعيان نيازمند ما و گرفتاران به آنان پناه مي آورند و رفع گرفتاري خود را از آنان مي خواهند.

خداوند بوسيله ي اينان مؤمنان را از ترس ستمگران ايمن مي كند. آنها مؤمنان راستين و امينان خدا در زمين هستند.

از نور آنان رستاخيز نوراني است به خدا قسم بهشت براي آنها و آنان براي بهشت آفريده شده اند؛ بهشت بر آنان گوارا باد. آنگاه فرمودند: هر يك از شما بخواهد مي تواند به همه اين مقامات برسد.

محمدبن اسماعيل سوال كرد: فدايت شوم با چه چيز؟

امام فرمود: اينكه با ستمگران باشد ولي با شاد كردن شيعيان ما، ما را خوشحال نمايد.

در پايان خطاب به محمدبن اسماعيل كه از وزراي دربار عباسي بود فرمود: اي محمد تو نيز از آنان باش.

علاوه بر آن امام رضا عليه السلام در مجلسي كه از محمد بن اسماعيل سخن به ميان آمد فرمودند: دوست دارم در ميان شما مثل اويي باشد [1] .

برقي محمد بن اسماعيل را از اصحاب امام رضا و امام جواد عليهماالسلام دانسته و شيخ وي را از اصحاب امام كاظم عليه السلام شمرده است.

كشي عليه الرحمه مي گويد كه او از امام جواد عليه السلام پيراهني براي كفن خواست و امام هم پيراهن را به محمد بن اسماعيل بزيع اعطا فرمود و هم او را راجع به نحوه ي استفاده از پيراهن در كفن راهنمايي فرمود.

از طريق ايشان 229 حديث رسيده است.

وجود محمد بن اسماعيل بزيع نمونه اي از ميزان تأثير عميق وجود سراپا لطف و رحمت امام جواد عليه السلام از يك سو و تأثير ايمان و باور عميق فرد در غلبه بر هاله هاي ناشي از محيط اميد كه افراد روشن و داراي وجدان بيدار با تأسي به امثال محمدبن اسماعيل بزيع زمينه را براي پذيرش بيش از پيش اهداف ارزشي و نجات بخش اسلام عزيز فراهم نمايند.


پاورقي

[1] رجال نجاشي ص 255.