بازگشت

شفاي چشم


محمدبن ميمون مي گويد: من در مكه همراه امام رضا عليه السلام بودم به حضرت عرض كردم: من مي خواهم به مدينه بروم، نامه اي بنويس به نزد ابي جعفر عليه السلام ببرم امام رضا عليه السلام تبسم فرمود و نامه اي نوشت.

به مدينه رفتم و چشمهايم درد داشت (و درست نمي ديد) به خانه ي امام رفتم نامه را دادم. موفق - غلام امام - گفت سرنامه را بگشا و بازكن و در پيش روي امام بگير (چنان كردم) سپس حضرت جواد عليه السلام به من فرمود: اي محمد حال چشمت چطور است؟

عرض كردم يا ابن رسول الله بيمار است و نور چشمم رفته همانطور كه مشاهده مي فرمائيد.

آنگاه دستش را دراز كرد و بر چشم من كشيد بينائيم برگشت همانند سالمترين وضعيتي كه بود شده بودم، سپس دستها و پاهاي حضرت را بوسيدم و برگشتم در حاليكه بينا شده بودم و حضرت جواد عليه السلام در اين زمان كمتر از سه سال داشت.