شهادت عصا بر امامت
قاضي يحيي بن اكثم كه از دشمنان سرسخت اهل بيت و از گرفتاران در دام عجب علم و حريصان بر مقام و مال دنيا بود مي گويد:
روزي داخل شدم كه قبر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم را زيارت كنم، امام جواد عليه السلام را ديدم كه با او راجع به مسائل گوناگوني مناظره كردم، همه را پاسخ داد. به او گفتم: ميخواهم چيزي از شما بپرسم ولي شرم دارم، امام فرمود: من پاسخ آنرا بدون آنكه سؤالت را بر زبان آوري مي گويم، تو مي خواهي سؤال كني، امام كيست؟
گفتم: آري به خدا سوگند سؤالم همين است.
فرمود: منم
گفتم: نشانه اي بر اين مدعا داري؟
در اين هنگام عصايي كه در دست آن حضرت بود به سخن درآمد و گفت:
ان مؤلائي امام هذا الزمان و هو الحجة.
همانا مولاي من حجت خدا و امام اين زمان است [1] .
پاورقي
[1] بحار الانوار ج 50 ص 55، اصول كافي ج 1 ص 353 - تهذيب ج 6، ص 86 و 303 باب 101 - من لايحضرالفقيه ج 2، ص 583 - وسائل الشيعه ج 10، 442، كامل الزيارات ص 306 باب 101، تحف العقول ص 457، 56.