بازگشت

فرزندان حضرت جواد


از فرزندان ذكور امام نهم عليه السلام دو پسر به يادگار ماند:

1 - امام علي النقي عليه السلام خورشيد هدايت و دهمين مهر سپهر سروري (كه به ياري خداوند در يك مجلد مخصوص مناقب فضائل و خدمات ارزنده ي ايشان مورد بحث قرار خواهد گرفت ان شاءالله).

2 - ابوجعفر موسي المبرقع بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر عليهم السلام:

ايشان جد سادات رضوي است كه الحمدلله نسل فرزندان وي هنوز هم زياد هستند و بسياري از سادات نسبشان به او ميرسد.

وي اولين فرد از سادات رضوي است كه در سال 256 ه.ق به قم وارد شد و چون همواره به روي خويش برقع (نقاب) مي انداخت بنابراين به ايشان موسي مبرقع مي گويند.

ايشان وقتي وارد قم شدند بزرگان عرب كه در قم بودند سيد را از قم بيرون كردند و از روي ناچاري به كاشان رفت و در آنجا احمدبن عبدالعزيزبن دلف عجلي او را گرامي داشت و خلعتهاي زياد و چهارپايان نيكو به ايشان هديه كرد و در سال 20 هزار دينار مقرري بر وي تعيين كرد.

بعدها بزرگان عرب ساكن قم با پوزش و احترام زيادي سيد را به قم وارد كردند و گرامي داشتند و اوضاع و احوال سيد در قم خوب شد و از ثروت خود دهات و مزرعه هايي خريد و پس از آن از دخترانش زينب، ام محمد، ميمونه [1] به قم دعوت كرد و آن ها از كوفه به قم رفتند و در همان شهر از دنيا رفتند و در نزديكي حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليه دختر حضرت موسي بن جعفر عليه السلام دفن شدند.

زينب همان بانويي است كه بر آرامگاه حضرت معصومه سلام الله عليها قبه اي بنا نهاد چون پيش از آن قبر ايشان پوشيده از حصير و بوريا بود.

موسي شب چهارشنبه آخر ارديبهشت دو روز به آخر ربيع مانده در سال 296 از دنيا رفت و امير قم عباس بن عمروالغنوي به ايشان نماز خواند و در شهر قم دفن گرديد و اكنون هم زيارتگاه است [2] .

قابل ذكر است كه مراد از بزرگان عرب ساكن قم كه موسي مبرقع را گرامي داشتند و همينطور به فرزندانشان اكرام كردند، طايفه ي جليله ي اشعريه هستند. آنها فرزندان عبدالله و الاحوص از فرزندان سعدبن مالك بن عامراشعري از قبيله اي در يمن بودند كه سال 94ه.ق به قم آمده و در آن شهري را بنا گذاشتند و قم بوسيله آنان آباد شد و در ميان آن ها از عصر امام صادق عليه السلام تا نزديكيهاي عصر شيخ طوسي در هر طبقه اي تعداد زيادي از علما و بزرگان و راويان و محدثين و صاحبان تأليف و تصنيف بودند كه مراتب والايي داشتند و كمتر كتابي است كه در آن صفحه اي از راويان اشعري نباشد.

و صاحب تاريخ قم مي گويد كه از مفاخر آنها اين است كه اولين فردي كه تشيع را در قم ظاهر ساخت موسي بن عبدالله بن سعد اشعري است و از جمله آن مفاخر زكريابن آدم بن عبدالله بن سعد اشعري كه امام رضا عليه السلام به ايشان فرمود:

ان الله يدفع البلاء بك عن اهل قم كما يدفع البلاء عن اهل بغداد بقبر موسي بن جعفر عليه السلام:

همانا خداوند بلا را به خاطر تو از اهل قم دفع مي كند همانطوري كه بلا را از اهل بغداد به خاطر قبر موسي بن جعفر عليه السلام دفع مي نمايد.

و از جمله مفاخر آنها مزارع و باغات زيادي است كه به ائمه عليهم السلام وقف كرده اند و آنها اولين افرادي هستند كه به ائمه عليهم السلام خمس ‍ فرستادند و افراد زيادي منسوبين آن ها را گرامي داشتند و از جمله افتخارات آنان اين بود كه پيراهن حضرت رضا عليه السلام را با هزار دينار طلا از دعبل خزاعي خريدند و از جمله مفاخر آنها اين است كه امام صادق عليه السلام به عمران بن عبدالله فرمود: اظلك الله يوم لاظل الاظله: خداوند در سايه قرار دهد شما را روزي كه سايه اي جز سايه او نيست.

از موسي مبرقع دو پسر به يادگار ماند: محمد و احمد كه نسابان در فرزند داشتن محمد اختلاف كرده اند ولكن نسل امام محمد تقي عليه السلام از طريق احمد بن موسي ادامه يافت.

3 - حكيمه خاتون عليهم السلام:

اسم صحيح ايشان حكيمه است و آنچه در زبان عوام معروف شده است كه اسم ايشان حليمه مي باشد تحريف و اشتباه است.

وي از زنان نيكوكار، اهل عبادت، تيزهوش بود. كه در موضوع ازدواج امام حسن عسكري عليه السلام با نرجس خاتون مادر حضرت حجت ثاني عشر رواياتي از ايشان نقل شده است. [3] .

حكيمه خاتون توفيق زيارت چهار امام معصوم نصيبش شد كه عبارتند از: امام محمد تقي عليه السلام، امام علي النقي عليه السلام، امام حسن عسكري عليه السلام و امام عصر آن عزيزي كه بي صبرانه سرير عدالت در انتظار اوست عجل الله تعالي فرجه الشريف. نكاتي كه در خور توجه در زندگي ايشان است دو نكته ي حساس مي باشد:

1 - صاحب سر بودن ايشان: كه از علو رتبه ي معنوي و ايمان قوي و زكاوت خدادادي آن بانوي فضيلت حكايت مي كند.

2 - روحيه ي ولائي عجيب: براي نمونه يك برخورد ايشان رابا نرجس خاتون ذكر مي كنيم:

با وجود آنكه نرجس خاتون كنيز بود و تحت تربيت آن حضرت، پس از اينكه وي از كرامت الهي بر ايشان مبني بر مادري وي بر چهاردهمين معصوم اطلاع يافتند فوق العاده در برابر ايشان خضوع مي كردند روزي حكيمه براي زيارت امام حسن عسكري عليه السلام رفت و نرجس خاتون پيش آمد تا كفش از پاي بانوي خويش درآورد. حكيمه گفت: تو بانوي من هستي به خدا سوگند اجازه نمي دهم تو كفش مرا درآوري و به من خدمت كني بلكه من بر تو خدمت مي كنم و بر روي چشمم مي گذارمت. امام حسن عسكري عليه السلام اين مذاكره را شنيد و فرمود: جزاك الله خيرا يا عمه؛ اي عمه خداوند به شما پاداش نيك عنايت فرمايد. [4] .

حكيمه خاتون پس از عمري زندگي در مسير ولايت و با شيوه اي ستوده، در سامرا از دنيا رفت و در همانجا دفن شدند و قبر ايشان در پايين پاي عسكريين است.

4 - خاتون بانويي اهل معرفت و دانشمند و اهل نظر در اخبار و روايات و معتقد به امامت ائمه دوازده گانه عليهم السلام بود.

شيخ طوسي در كتاب الغيبة از كليني از محمد بن جعفر اسدي نقل مي كند كه او گفت: احمد بن ابراهيم به من گفت: من در سال 262 ه‍.ق به محضر خديجه دختر امام جواد عليه السلام وارد شدم و از پشت پرده با او صحبت كردم و از دينش پرسيدم و او همه اماماني كه به امامتشان معتقد بود شمرد. از ايشان خواستم حديثي بيان كند. گفت: شما قومي صاحب خبر هستيد آيا اين روايت حضرت حسن عسكري عليه السلام را نشنيده ايد كه نهمين از فرزندان حسين عليه السلام ميراث او را تقسيم مي كند و او زنده است. [5] .

در خاتمه ي اين فصل دو نكته ي مهم را يادآوري مي كنيم:

1 - روايت فوق الذكر اين حقيقت را نمايان مي سازد كه فرزندان حضرات ائمه معصومين صلوات الله عليهم در عين حالي كه از مراتب والاي فضيلت برخوردار بودند وليكن با تأسي به شهيده دفاع از حريم ولايت اسوه عصمت و طهارت حضرت زهراي مرضيه عليهاالسلام همراه با ايفاي رسالتهاي فرهنگي و اجتماعي خويش نهايت اهتمام خود را جهت رعايت حريم روابط اجتماعي زن و مرد به كار مي بستند بنابراين همراه با اداي وظيفه ي ترويج احكام شرع انور و روايات درربار ائمه ي طاهرين عليهم السلام و نشر علوم اسلامي اسوه ي كامل عملي براي زنان شيفته ي فضائل اهل بيت عليهم السلام بودند.

2 - در همين روايت كوتاه فرهنگ مترقي و حياتبخش انتظار ظهور فرج با مفهوم پويا و مثبت آن كه تلاش همه جانبه براي زمينه سازي ظهور و بهبود وضعيت موجود و عدم رضايت به وضعيت فعلي مورد توجه قرار گرفته و به زنده بودن چهاردهمين معصوم و دوازدهمين امام نور كه تحقق گمشده بشريت در برنامه هاي بسيار كامل دولت كريمه حضرتش خواهد بود، تأكيد شده است.

اميد كه با استفاده ي بهينه از فضاي عطرآگين ولائي كشور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف خود را لايق استقبال از آن بدر منير متفق رابطه ناگسستني خويش با ولايت از شاهدان دولت عدالت آن حضرت در رجعت باشيم ان شاءالله.


پاورقي

[1] اعيان الشيعه، ج 7، ص 142.

[2] اعيان الشيعه ج 10، ص 195 و 194، زندگاني حضرت امام جواد عليه السلام و جلوه هايي از ولايت - مدرسي چهاردهي ص 37 و 36.

[3] اعيان الشيعه ج 6، ص 217.

[4] اعيان الشيعه، ج 6، ص 217.

[5] اعيان الشيعه ج 6، ص 313.