بازگشت

اولين ديدار با مأمون


در مناقب (ص 388 چهارم) و ديگر كتب اخبار نوشته اند كه:

روزي خليفه به شكار مي رفت، مأمون بر حضرت جواد عليه السلام كه در بين چند كودك ايستاده بود گذر كرد. همه كودكان غير از حضرت جواد عليه السلام با ديدن مأمون فرار كردند. مأمون گفت: اين كودك را به نزد من آوريد. مأمون به حضرت گفت:

چرا تو با ديگر كودكان فرار نكردي؟

حضرت فرمود: (دليلي براي فرار كردن نبود) نه تقصيري كرده بودم و نه راه تنگ بود كه آن را باز كنم.



[ صفحه 19]



مأمون از حسب و نسب آن حضرت جويا شد در جواب فرمودند:

منم: محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب (عليه السلام)

مأمون پرسيد از علم چه مي داني.

حضرت در جواب فرمود: (هر چه مي خواهي) از اخبار آسمانها بپرس.

مأمون حضرت را واگذاشته و دنبال كار خود رفت و در دست او باز شكاري بود كه با او به شكار مي رفت. چون مقداري راه از حضرت دور شد باز به جنبش آمد. مأمون هر چه به چپ و راست خود نگريست شكاري نديد بالاخره باز را رها كرده و با چشم او را تعقيب مي كرد تا از ديدگاه او پنهان شد و پس از مدتي برگشت و ماهي شكار كرده بود (ماهي كوچكي) كه هنوز نيمه جاني در تن داشت. مأمون آن را در دست گرفته و بازگشت چون به محل سابق كه با حضرت برخورد كرده بود رسيد حضرت را مجددا مشاهده كرد كه ايستاده بود و ديگر كودكان از ديدن كوكبه ي مأمون فرار كرده بودند.

مأمون به حضرت عرض كرد كه: از اخبار آسمانها (اخبار غيبي) چه مي داني؟ (در دست چه دارم).

حضرت فرمود: اي خليفه، حديث كرد مرا پدرم از پدرانش از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از جبرئيل از حضرت پروردگار جل و علا كه خداوند قادر متعال را دريائي چند است كه ابرها از آن برمي خيزند و باد و امواج ماهيان كوچكي را به بالا مي برد و باز شكاري پادشاه آن را صيد مي كند و شاه به وسيله آن كه در كف دست گرفته علماء را آزمايش مي كند. مأمون گفت كه راست گفتي و راست گفتند پدرانت و راست فرمود رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم).



[ صفحه 20]



نويسنده گويد:

اگر چه خبر را بيشتر مورخين از نظر تاريخي در كتابهاي خود نقل كرده اند لكن از نظر اعتقادي با اصول اعتقادات شيعه سازگار نمي باشد و بزرگان محدثين درباره صحت و سقم آن و سند روايت آن بحث نفرموده اند.

از حضرت سجاد عليه السلام نقل شده است كه به فرزند خود امام باقر عليه السلام فرمودند كه: بابي انت و امي لا تلهو و لا تلعب (بحارالانوار جلد 12 ص 109 چاپ كمپاني).

و همانگونه كه معتقديم كه معصومين عليهم السلام زنده و مرده شان يكسان است چنانكه در اذن دخول حرمهاي مطهر مي خوانيم: «اشهد انك تشهد مقامي و تسمع سلامي و ترد جوابي» معتقديم و ايمان داريم كه سن و كمي و زيادي آن نيز در آنها تأثير ندارد و قبل از رسيدن به مقام امامت نيز داراي بسياري از مقامات مي باشند. در قرآن كريم درباره مؤمنين و متقيان مي فرمايد: الذين عن الغو معرضون.

مرحوم سيد عبدالرزاق مقرم نيز در كتاب وفات امام الجواد عليه السلام (ص 73) در بي اعتباري اين خبر مطالبي مرقوم داشته طالبين مراجعه نمايند.