بازگشت

توبه و شرائط آن


شيخ بهائي رحمه الله تعالي در كتاب اربعين خود از حضرت صادق آل محمد از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله روايت مي كند كه فرمود: كسي كه يك سال قبل از فوت خود توبه ي كند خداي رؤف توبه ي او را قبول مي نمايد.

پس از آن فرمود: يك سال زياد است بلكه كسي كه يك ماه قبل از مردن خود توبه كند خداي رؤف توبه ي او را مي پذيرد.



[ صفحه 167]



آنگاه فرمود: يك ماه نيز زياد است بلكه هر كس يك جمعه قبل از وفات خويش توبه كند خداي سبحان توبه ي او را قبول خواهد كرد.

بعد از آن فرمود: يك جمعه هم زياد است بلكه اگر كسي يك روز قبل از فوت خويش توبه كند خداي رؤف توبه ي او را خواهد پذيرفت.

پس از اين جمله فرمود: يك روز نيز زياد خواهد بود، بلكه هر كس قبل از اينكه (مرگ را) معاينه نمايد اگر توبه كند خداي تعالي توبه اش را قبول مي نمايد، و...

منظور از اينكه خدا توبه ي شخص گناه كار را قبول مي كند اين است كه آن عذابي را كه شخص عاصي و گنه كار به جهت عصيانش بايد تحمل نمايد اسقاط مي كند و اين موضوع اسقاط عذاب و عقاب از شخص تائب از آن موضوعاتي به شمار مي رود كه همه ي علماء اسلام بر آن اجماع و اتفاق دارند و...

منظور از اينكه معاينه نمايد يعني ملك الموت را ببيند. چنانكه اين مطلب از ابن عباس رضي الله عنه روايت شده و...

و شايد منظور از اينكه معاينه نمايد يعني پيامبر اكرم و حضرت علي بن ابيطالب عليهما السلام را معاينه كند؟ زيرا در كتاب كافي و غيره رواياتي وارد شده كه پيغمبر خدا و حضرت علي بن ابيطالب عليهما السلام نزد هر شخصي محتضر يعني هر كسي كه موقع جان دادنش فرا مي رسد حاضر مي شوند و او را از عواقب امور كه آيا با سعادت يا با شقاوت است و يا اينكه منزل آخرتي وي چگونه خواهد بود آگاه مي نمايند.

بدين لحاظ است كه از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله



[ صفحه 168]



روايت شده: هرگز احدي از شما از دنيا خارج نمي شود مگر اينكه محل بازگشت خود را بداند و خواهد ديد كه آيا جايگاه او در بهشت و يا اينكه در جهنم خواهد بود. [1] .



[ صفحه 169]



ترديدي نيست در اينكه انسان بايد فورا از گناه توبه نمايد، زيرا گناهان از براي بدن انسان نظير زهر كشنده اند، همان طور كه بر آدم مسموم واجب است كه زهر را استفراغ كند



[ صفحه 170]



و بدن خويش را نجات دهد همان طور هم بر شخص معصيت كار واجب است كه فورا دست از گناهان بر دارد و توبه كند تا جبران آنها را بنمايد.



[ صفحه 171]



كسي كه توبه را از وقت آن تأخير كند دچار دو خطر بزرگ خواهد شد كه اگر از يكي از آنها جان به سلامت ببرد از ديگري نخواهد برد.

يكي از آن دو خطر اين است كه اجل او فرا رسد و از خواب غفلت بيدار نشود مگر موقعي كه مرگ او رسيده باشد و وقت تدارك فوت شده باشد و درهاي تلافي و جبران گناهان بسته شده باشد و آن موقعي فرا رسيده باشد كه خداي عليم در قرآن كريم - سوره ي سبأ، آيه ي (53) مي فرمايد:

و حيل بينهم و بين ما يشتهون [2] .

در همين موقع است كه طلب مهلت مي كند بلكه يك روز يا يك ساعت به وي مهلت دهند؟! ولي در جوابش گفته خواهد شد:

مهماتي در كار نخواهد بود چنانكه خداي عليم در قرآن كريم، سوره ي منافقون، آيه ي (10) مي فرمايد:

من قبل ان ياتي احدكم الموت فيقول رب لولا



[ صفحه 172]



اخرتني الي اجل قريب [3] و...

خطر دوم كه انسان به سبب تأخير توبه دچار آن مي شود اين است كه گناهان قلب را به نحوي محاصره مي نمايند كه نمي تواند آنها را محو نمايد. زيرا هر معصيتي را كه انسان انجام مي دهد باعث تاريكي قلب او خواهد شد (همچنانكه اگر در هواي سرد) در مقابل آينه نفس بكشي روي آن به وسيله ي بخار دهان تاريك خواهد شد.

پس همان طور كه بخار دهان آينه را تيره و تاريك مي كند همانطور هم گناهان قلب انسان را تاريك مي نمايند و...

و لذا محمد بن يعقوب كليني در كتاب كافي از باقر آل محمد صلي الله عليه و آله روايت مي كند كه فرمود: هيچ بنده اي نيست مگر اينكه نقطه ي سفيدي در قلب او خواهد بود موقعي كه وي گناهي بكند نقطه ي سياهي در آن نقطه ي سفيد به وجود مي آيد اگر توبه كند آن نقطه سياه برطرف خواهد شد ولي اگر به گناهان خود ادامه دهد آن سياهي به قدري زيادي مي شود كه تمام آن سفيدي را مي پوشاند موقعي كه همه ي آن سفيدي پوشيده شد صاحب آن قلب هرگز براي انجام عمل خيري اقدام نخواهد كرد و...

سيد رضي رحمه الله تعالي در كتاب نهج البلاغه مي نگارد: شخصي در حضور حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام گفت: استغفرالله.



[ صفحه 173]



آن بزرگوار به او فرمود: مادرت در عزايت گريه كند! آيا معني لفظ استغفار را مي داني؟ استغفار درجه ي عليين است، استغفار كلمه اي است كه شش معني دارد:

1- پشيمان شدن از گناهان گذشته.

2- تصميم گرفتن براينكه بعدا هرگز معصيت ننمايد.

3- حقوقي كه از مخلوقين در گردن تو باشد ادا كني تا در موقعي كه خدا را ملاقات مي كني حقي از كسي به گردن تو نباشد.

4- هر عمل و عبادات واجبي را كه ضايع كرده باشي حق آن را ادا نمائي.

5- آن گوشتي كه به وسيله ي حرام پرورش يافته به واسطه ي غم و اندوه آب شود و پوست بدن به استخوانها بچسبد، آنگاه گوشت جديدي بين پوست و استخوان برويد.

6- زحمت و الم طاعت خدا را به قدري به بدن بچشاني كه حلاوت و شيريني معصيت را به آن چشانده باشي.

مسئله اي است

مشهور بين علماء شيعه اين است كه مستحب است انسان بعد از توبه كردن خواه توبه ي از كفر و خواه توبه ي از فسق باشد غسل توبه كند.

دليل از براي توبه ي از كفر همان روايتي است كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله به ثمامه ي حنفي و قيس بن عاصم پس از اينكه اسلام اختيار كردند فرمود تا غسل توبه كردند.

دليل براي توبه ي از فسق همان روايتي است كه در كتاب



[ صفحه 174]



تهذيب روايت مي كند كه شخصي به حضور حضرت صادق عليه السلام مشرف شد و گفت: من همسايگاني دارم كه داراي كنيزان خواننده اي هستند كه تار مي زنند، چه بسا مي شود كه من داخل مخرح (يعني محل قضاء حاجت!) مي شوم و نشستن خود را طولاني مي كنم تا به خواندن و تار زدن آن كنيزان گوش دهم (آيا اين عملي كه من انجام مي دهم جايز است يا نه؟)،

حضرت صادق عليه السلام فرمود: اين عمل را انجام مده!

آن شخص گفت: اين عملي كه من انجام مي دهم كاري نيست كه به پاي خود براي آن اقدام نمايم، بلكه يك موضوعي است كه من آن را به گوش خود مي شنوم؟

امام صادق عليه السلام فرمود: آيا نشنيده اي كه خداي توانا (درقرآن كريم، سوره ي اسراء، آيه ي - 38) مي فرمايد:

ان السمع و البصر و الفؤاد كل اولئك كان عنه مسئولا [4] آن مرد گفت: گويا من اين آيه را كه از قرآن مجيد است از شخص عرب و عجمي نشنيده باشم، پس به ناچار بايد من اين عمل را ترك نمايم و از خداي رؤف طلب مغفرت و آمرزش كنم.

حضرت صادق عليه السلام فرمود: الساعه برخيز و غسل توبه به جاي آر و نماز بگذار و....



[ صفحه 175]




پاورقي

[1] در كتاب شهسوار اسلام نگاشته ايم: محمد بن يعقوب كليني در جلد سوم فروع كافي از صادق آل محمد صلي الله عليه و آله روايت مي كند كه به شيعيان مي فرمود: به خدا قسم كه (اعمال و عبادات) از شما قبول خواهد شد، به خدا قسم كه شما آمرزيده مي شويد، بين شما و بين اينكه مسرور و خوشحال شويد و چشم شما روشن شود چيزي فاصله نخواهد بود مگر اينكه جان به گلوي شما برسد.

همين كه اين موقع فرا رسيد و يكي از شما محتضر گرديد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نزد او مي آيد، علي عليه السلام مي آيد، جبرئيل مي آيد، ملك الموت مي آيد.

حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام نزد آن شخص محتضر مي آيد و مي گويد: يا رسول الله! اين شخص محب ما اهل بيت بوده. شما هم او را دوست داشته باش!

پيغمبر اكرم به جبرئيل مي گويد: اين شخص دوستدار خدا و رسول و اهل بيت پيغمبر بوده تو نيز او را دوست داشته باش!

جبرئيل به ملك الموت مي گويد: اين شخص دوستدار خدا و رسول او و اهل بيت رسول خدا بوده، تو نيز او را دوست داشته باش و با او مدارا كن!

ملك الموت نزد آن شخص محتضر مي آيد و به او مژده مي دهد و مي گويد: تو برات آزادي از جهنم را گرفتي! تو بودي كه دار دنيا دست به دامن عصمت كبرا (يعني ولايت علي بن ابيطالب) شدي؟

آن شخص مي گويد: آري، ملك الموت مي گويد: منظور از عصمت كبرا چيست؟ در جواب مي گويد: ولايت علي بن ابيطالب ملك الموت مي گويد: راست گفتي. بدان آنچه را كه تو از آن مي ترسيدي خدا تو را از آن امنيت داد و آنچه را كه خواهان آن بودي آن را درك نمودي.

مژده باد تو را كه رفاقت پيغمبر خدا و علي مرتضي و فاطمه ي زهرا به تو نصيب گرديده، پس از اين بشارت است كه ملك الموت با او مدارا مي كند و جان او را قبض مي نمايد.

در همين موقع است كه كفن و حنوط او كه از مشك است از بهشت مي آيد، با آن كفن كفن و با آن حنوط حنوط مي شود، بعد از آن حله زردي از حله هاي بهشتي به وي مي پوشانند.

همين كه او را در قبر مي گذارند دري از درهاي بهشت براي او باز مي شود و از روح (بفتح راء يعني راحتي) و ريحان بهشتي در قبر او داخل خواهد شد. آنگاه قبر از جلو صورت وي از طرف يمين و يسار به قدر يك ماه راه وسعت پيدا مي كند و به او مي گويند: بخواب! آن طور كه عروس در رختخواب خود مي خوابد مژده باد تو را به روح و ريحان و بهشت و نعمت آن خدائي كه (بر تو) غضبناك نيست.

در همين موقع است كه وي آل محمد صلي الله عليه و آله را در بهشت هاي رضوي زيارت مي كند، با ايشان مي خورد و مي آشامد در مجالس آنان گفتگو مي نمايد تا آن موقعي كه قائم ما خانواده قيام نمايد. وقتي كه قائم ما قيام كرد خدا شيعيان ما را مبعوث مي كند، شيعيان فوج فوج مي آيند و با قائم عليه السلام لبيك مي گويند و...

موقعي كه شخص كافر محتضر يعني مشرف بر مرگ مي گردد پيامبر اكرم، علي بن ابيطالب، جبرئيل و ملك الموت حاضر مي شوند، علي عليه السلام نزد آن شخص كافر مي آيد و مي گويد: يا رسول الله! اين شخص بغض ما اهل بيت را دارد، شما نيز بغض او را داشته باش!

پيغمبر اكرم به جبرئيل مي گويد: اين شخص داراي بغض خدا و رسول و اهل بيت پيغمبر است، تو نيز بغض او را داشته باش جبرئيل به ملك الموت مي گويد، اين شخص داراي بغض خدا و رسول و اهل بيت پيغمبر است تو نيز بغض او را داشته باش و به او سختگيري كن!

ملك الموت نزد آن شخص كافر مي آيد و مي گويد: آيا برات آزادي از جهنم را گرفتي؟ آيا در دار دنيا به عصمت كبري (يعني ولايت علي بن ابيطالب) متمسك شدي! مي گويد: نه.

ملك الموت مي گويد: اي دشمن خدا مژده باد تو را به سخط و عذاب و آتش خدا!! آنچه را كه تو از آن در حذر بودي دچار تو شده.

پس از اين جريان است كه جان او را به سختي مي گيرد و (300) شيطان را بر او موكل مي كند كه آب دهان به صورت وي مي اندازند و روح او را اذيت مي نمايند همين كه در قبر خود جاي گزين شد يك در از درهاي آتش به روي او باز مي شود و از شعله هاي آن در قبرش داخل خواهد شد و...

[2] يعني بين آنان و بين آنچه را كه به اشتها و علاقه دارند جدائي خواهد افتاد - مؤلف.

[3] يعني قبل از اينكه موت شما فرا رسد و بگوييد: پروردگارا! كاش اجل مرا تا يك مدت نزديكي تأخير مي انداختي و...مؤلف.

[4] يعني حقا كه گوش و چشم و دل همه آنها از آن (يعني از چيزي كه به آن علم نداري؟) مسئول خواهند بود- مؤلف.