اقوال مورخين
حضرت جواد الائمه عليه السلام مانند آباء و اجداد گرامي خود داراي فضائل و مكارمي است كه خود به خود مورد توجه ديگران قرار گرفته و نه تنها دوستان و شيعيان حتي مخالفين نيز در موارد مقتضي از اظهار و بيان آن ناچار بوده اند و ذيلا به اقوال و نظريات برخي از مورخين و صاحبنظران اشاره مي شود:
محمد بن طلحه ي شافعي مي نويسد ابوجعفر ثاني اگر چه صغيرالسن بود ولي كبير القدر و رفيع الذكر بود و اما مناقب او، با اينكه مجال آن حضرت در ميدان مفاخرت و فضيلت كمتر و مدت زندگانيش اندك بوده است و همچنين مقدرات الهي بقاي او را در دنيا كم كرده و در نتيجه آن حضرت براي ملاقات مرگ تعجيل فرمود ولي خداوند عزوجل او را به مناقب كثيره اي كه انوار آن در مطالع تعظيم درخشنده و قدر و منزلتش در معارج فضيلت مرتفع گشته مخصوص گردانيد به طوري كه آثار و علائم مناقب بي شمارش براي عقول اهل معرفت روشن و آشكار گرديده است [1] .
شيخ مفيد مي نويسد: و كان الامام بعد الرضا علي بن موسي ابنه محمد ابن علي الرضا عليهماالسلام بالنص عليه والاشارة من ابيه اليه و تكامل
[ صفحه 25]
الفضل فيه [2] .
يعني: پس از وفات حضرت رضا عليه السلام پسرش محمد بن علي عليهماالسلام به واسطه ي نص صريح و اشاره اي كه از پدرش درباره ي امامت وي رسيده و همچنين به علت كمال فضيلتي كه در وجود او بود امام مي باشد.
طبرسي مي نويسد امام جواد از نظر علم و حكمت و فضل و كمال و شرافت و عزت به درجه اي رسيد كه هيچ يك از شيوخ سادات و غير آنها بدان مقام نرسيد [3] .
شيخ محمد حسين آل مظفر در كتاب خود (حيات الصادق) چنين مي نويسد:
امام جواد عليه السلام در هفت سالگي به امر امامت قيام نمود و در صدد تعليم و ارشاد بر آمد كه پدران گراميش درباره ي آن اهتمام داشتند، علماء و بزرگان از حضرتش اخذ مسائل حلال و حرام نموده و در برابرش متواضع و مستفيد بودند و كسر و نقصاني از علوم پدرانش در او نمي ديدند، علي بن جعفر رضوان الله عليه كه شيخ علويين از جهت سن و فضيلت در عهد امام جواد عليه السلام بود وقتي خدمت آن جناب مي رسيد دستش را مي بوسيد و هنگامي كه امام از جاي خود حركت مي فرمود او كفش حضرت را جفت مي كرد و از حضرت ثامن الائمه از ناطق پس از او پرسيدند فرمود پسرش ابوجعفر است [4] .
- صفدي گويد: و كان من الموصوفين بالسخاء و لذلك لقب بالجواد [5] .
آن حضرت از كساني بود كه به سخاوتمندي موصوف بودند و بدين جهت به جواد (زياد بخشنده) ملقب گرديد.
[ صفحه 26]
علي بن عيسي اربلي در كتاب خود كشف الغمه در تمجيد و توصيف امام نهم شرح مفصلي نموده كه خلاصه اش چنين است: امام جواد عليه السلام كه در همه حال مصداق كلمه ي جودت بود و در طهارت عنصر و نورانيت ولادت بر تمام آفريدگان فائق آمده و چنان بر اوج عزت و قله ي عظمت ارتقاء يافته است كه احدي را وصول به چنان مقامي امكان پذير نباشد، آن حضرت در عالي ترين مراتب مجد و كمال بوده و جايگاه رفيعش از ستارگان آسمان بالاتر و شأن و رفعتش از همگان عالي تر بوده است.
از جميع رذائل منزه و پاك و به تمام فضائل و مكارم نزديك و آراسته و وجودش منبع فيض بوده است، خيرات و مبرات از دست مباركش ريزان و اخبار سماحت و كرم آن بزرگوار از اولاد و گذشتگان وي روايت گرديده است.
پس خوشا به حال كسي كه به دستاويز ولايت و محبت او چنگ زند و بدا به حال آنكه با او از در مخالفت درآيد، كيست كه او را پدري مانند پدر وي و جدي مثل جد وي باشد كه آنان جملگي در مجد و شرف نظير هم ديگرند كه راه هدايت بوجود آنها آشكار شود و به وسيله ي آنها از مهالك و گمراهي ها مي توان سالم ماند، اميد نجات و رستگاري در فرداي قيامت به دوستي آنها است كه آنان اهل معروف و بخشش اند و تمام سجاياي اخلاقي از مكارم اخلاق آنان مأخوذ گرديده و وجود شريفشان مستجمع كمالات و صفات حسنه است، بهشت در وصال آنها و دوزخ در فراقشان است و در شرف و بزرگي آنها همين كافي است كه جدشان محمد عليه السلام و پدرشان علي عليه السلام و مادرشان فاطمه سلام الله عليها است و چه كسي مي تواند در مقام فخر قرين آنها شود و در علو قدر با آنها مسابقه گذارد در حالي كه تمام مآثر و مفاخر از وجود آنها سرچشمه گرفته و خلق اولين و آخرين از شرف آنان كسب شرف نموده است و زبان فصحاء و بلغاء از شرح مناقب آنان عاجز و قاصرند لذا عنان قلم را از توصيف آن حضرت
[ صفحه 27]
باز داشتم و همچنان كه به رسم معهود در مدح ائمه عليهم السلام اشعاري سروده ام در مدح امام جواد عليه السلام نيز اين اشعار را به رشته ي نظم در آوردم.
1- حماد حماد للمثني حماد
علي الاء مولانا الجواد
2- امام هدي له شرف و مجد
علا بهما علي السبع الشداد
3- امام هدي له عز و فخر
اقر به الموالي و المعادي
4- تصوب يداه بالجدي فتغني
عن الانواء في السنة الجماد
5- يبخل جود كفيه اذا ما
جري في الجود منهل الغوادي
6- و شاد من المفاخر و المعالي
بناء لم يشده قوم عاد
7- و يقدم في الوغي اقدام ليث
و يجري في الندي جري الجواد
8- من القوم الذين اقر طوعا
بفضلهم الاصادق الاعادي
9- بهم عرف الوري سبل المعالي
و هم دلوا الانام علي الرشاد
10- و هم اهل المعالي و المعاني
و هم اهل العطايا و الايادي
11- لهم ايد جبلن علي سماح
و افعال طبعن علي سداد
12- و هم من غير ما شك و خلف
اذا انصفت سادات العباد
13- ايا مولاي دعوة ذي و لاء
اليكم ينتمي و بكم ينادي
14- يقدم حبكم ذخرا و كنزا
يعود اليه في يوم المعاد
15- جري بمديح مجدكم لساني
فاصبح ديدني فيكم و عادي
16- ففيكم رغبتي و علي هواكم
محافظتي و حبكم اعتقادي
17- اذا محض الوداد الناس قوما
محضتكم و ان سخطوا ودادي
18- و قد قدمتكم زاد لسيري
الي الاخري و نعم الزاد زادي
[ صفحه 28]
19- فانتم عدتي ان ناب دهر
و انتم ان عري خطب عتادي [6] .
ترجمه ابيات:
1- حمد و سپاس مضاعف و متوالي بر احسان و نعمت مولايمان امام جواد عليه السلام باد.
2- امام هدايت كننده اي كه شرف و بزرگي براي اوست و به وسيله ي آن دو (قدر و مرتبه اش) بر هفت آسمان برتري يافته است.
3- امام هدايت كننده اي كه عزت و افتخار براي اوست و دوستان و دشمنان بدين مطلب اقرار كرده اند.
4- دو دست او باران بخشش را مي ريزد و بي نياز مي كند از باران در خشكسالي.
5- دستهاي او موقع جود و بخشش ابرهاي پرباران را به بخالت مي كشد (ريزش ابر كرم او از ريش ابرهاي پرباران بيشتر است).
6- از مفاخر و معالي بنائي محكم ساخت كه قوم عاد چنين بنائي محكم نساخته بود.
7- و در موقع جنگ پيش مي تازد مانند پيشتازي شير و هنگام بخشش كريمانه مي بخشد.
8- آن حضرت از قومي است كه دوستان و دشمنان با ميل و رغبت به فضيلت آنها اقرار كرده اند.
9- مردم به وسيله ي آنها راههاي معالي را شناخته اند و هم آنها مردم را به راه راست دلالت نموده اند.
10- و آنها هستند اهل معارف و علوم و آنها هستند اهل عطاء و بخشش.
[ صفحه 29]
11- دست آنها با احسان و كرم عجين شده و افعال آنها بر طريق سداد است.
12- و اگر انصاف داشته باشي آنها بدون شك و خلاف سادات بندگان هستند.
13-اي مولاي من پاسخ بدهيد به دعوت دوستي كه به شما منسوب است و شما را باز مي خواند.
14- محبت شما را براي ذخيره ي (روز جزا) پيش مي فرستد و آن در روز بازگشت (قيامت) به او باز مي گردد.
15- زبان من به مدح و تمجيد شما گويا گشته و اين كار براي من عادت شده است.
16- پس ميل و رغبت من درباره ي شما و محافظت من بر دوستي شما است و محبت شما اعتقاد من است.
17- زماني كه دوستي مردم براي قومي خالص باشد من دوستي خود را براي شما خالص نمودم اگر چه دوستي مرا گروهي دشمن دارند.
18- و من دوستي شما را براي سير منازل آخرت توشه نموده و پيش فرستادم و توشه ي من چه نيكو توشه اي است.
19- و من اگر زمانه سختي پيش آورد و براي من حادثه اي روي دهد شما زاد و توشه ي من هستيد.
ابن جوزي در تذكرة الخواص مي نويسد و كان علي منهاج ابيه في العلم و التقي، و الزهد، و الجود [7] .
يعني: امام جواد عليه السلام در علم و تقوي و زهد و جود به راه و روش پدرش بود.
[ صفحه 30]
- ابن صباغ مالكي در كتاب خود (فصول المهمه) پس از نقل يكي از معجزات امام جواد عليه السلام مي نويسد:
و هذا من بعض كراماته الجليلة و مناقبه الجميلة
و اين يكي از كرامات جليله و مناقب جميله ي آن حضرت است [8] .
علي جلال حسيني مي نويسد: برز علي اهل زمنه في العلم و الفضل مع صغر سنه
يعني امام جواد عليه السلام با وجود صغر سنش بر مردم زمان خود در علم و فضيلت برتر و فائق بوده است [9] .
[ صفحه 31]
پاورقي
[1] مطالب السئول صفحه ي 87.
[2] ارشاد مفيد جلد 2 باب 23.
[3] اعلام الوري - اعيان الشيعه جلد 4 ق 2 صفحه ي 162.
[4] حياة الصادق جلد 2 صفحه ي 150 به نقل مؤلف كتاب سرور الفؤاد.
[5] الامام محمد الجواد تأليف علي محمد علي دخيل صفحه ي 16.
[6] كشف الغمه صفحه ي 291 - 290 تمام اين اشعار در كتاب 27 بيت است.
[7] تذكرة الخواص صفحه ي 202.
[8] فصول المهمه صفحه ي 288.
[9] الامام الجواد علي دخيل صفحه ي 76 نقل از جوهرة الكلام.