بازگشت

اولاد آن حضرت


تعداد فرزندان امام جواد عليه السلام را مورخين به اختلاف نوشته اند، طبرسي مي نويسد امام جواد عليه السلام دو پسر و سه دختر از خود بجاي گذاشت كه پسرانش يكي امام علي النقي عليه السلام و ديگري بنام موسي مي باشد و دختران آن حضرت هم حكيمه و خديجه و ام كلثوم نام داشته اند و بعضي هم گفته اند كه دختران وي دو تن به نامهاي فاطمه و امامه بوده اند [1] .

محدث قمي از كتاب تحفة الازهار نقل كرده است كه امام جواد عليه السلام داراي چهار پسر بود: ابوالحسن امام علي النقي عليه السلام و ابواحمد موسي مبرقع و حسين و عمران، و دخترانش فاطمه و خديجه و ام كلثوم و حكيمه بوده و مادرشان ام ولدي بود كه او را سمانه ي مغربيه مي گفتند و از ام الفضل دختر مأمون فرزندي نداشت و نسل و اعقاب آن جناب فقط از دو پسرش امام علي النقي عليه السلام و ابواحمد موسي مي باشد، و از تاريخ قم نيز ظاهر مي شود كه زينب و ام ميمونه نيز دختران امام جواد عليه السلام بوده اند [2] .

و به نقل شيخ مفيد آن حضرت دو پسر و دو دختر داشته كه عبارت بوده اند از: امام علي النقي عليه السلام و موسي مبرقع و فاطمه و امامه [3] ولي آنچه مسلم



[ صفحه 161]



است امام محمد تقي عليه السلام داراي دختري به نام حكيمه نيز بوده است كه در موقع ولادت با سعادت حضرت حجة ابن الحسن عليهماالسلام در منزل امام حسن عسكري عليه السلام حضور داشته است و چنانچه دختران آن جناب به قول شيخ مفيد منحصر به فاطمه و امامه باشد در اين صورت ممكن است حكيمه لقب يكي از آن دو دختر بوده است.

قبر حكيمه خاتون در شهر سامراء در قبه ي عسكريين در پايين پا متصل به ضريح آن دو امام بوده و ضريح عليحده دارد.

پسر بزرگ حضرت ابي جعفر عليه السلام امام علي النقي است كه شرح حال او نيازمند تأليف جداگانه است [4] .

و اما ابواحمد موسي مبرقع چنان كه نوشته اند تا زمان بلوغ در مدينه بوده و پس از آن به كوفه مهاجرت كرده و در سال 256 هجري در حدود چهل سالگي به قم آمده است و چون در كمال صباحت و ملاحت بود براي محفوظ ماندن از آسيب بدنظران به صورت خود برقع مي انداخت بدين جهت او را موسي مبرقع گويند.

از تاريخ قم نقل شده است كه پس از آمدن موسي به قم اعراب قم كه از اشعريين بوده و در سال 94 از يمن به قم آمده و در آنجا ساكن شده بودند به او پيغام دادند كه از جوار ما بيرون شو! لذا موسي به كاشان رفت و در آنجا احمد بن عبدالعزيز او را احترام و اكرام نمود و دستور داد كه هر سال هزار مثقال طلا و يك اسب مسرجي به او بدهند.

پس از خروج موسي مبرقع از كوفه دو نفر از رؤساي عرب براي جستجوي او از كوفه بيرون شده و پس از تفحص حال او كه دانستند به سوي قم



[ صفحه 162]



حركت كرده است به شهر مزبور آمده و مردم قم را به سبب اخراج وي توبيخ و ملامت نمودند و بزرگان اعراب قم را به طلب موسي فرستادند و آنها مجددا موسي مبرقع را با كمال اعزاز و اكرام از كاشان به قم آوردند و از اموال خود براي او منزل و چند سهم از قراء تفريش را خريدند.

پس از مدتي خواهران موسي يعني زينب و ام محمد و ميمونه و همچنين دخترش بريهه به نزد او آمده و در قم سكني گزيدند تا در آنجا وفات يافته و در جوار حضرت معصومه به خاك سپرده شدند و اين زينب در زمان اقامت خود در قم حصير و بوريائي را كه بر بالاي قبر حضرت معصومه عليهاالسلام بود برداشت و به جاي آن قبه اي بنا نهاد.

موسي مبرقع در سال 292 در قم وفات نمود و مقبره اش معروف است و سلسله ي سادات رضوي و تقوي كه در مشهد و قم و شيراز ساكن مي باشند به موسي مبرقع منتهي مي شود [5] .



[ صفحه 163]




پاورقي

[1] اعلام الوري باب 8.

[2] منتهي الآمال جلد 2 صفحه ي 235.

[3] ارشاد مفيد جلد 2 باب 26.

[4] در صورت عنايت توفيق از جانب خداي تعالي پس از خاتمه تأليف كتاب حاضر به نگارش شرح حال آن حضرت اقدام خواهد گرديد انشاءالله.

[5] منتخب التواريخ صفحه ي 649.