بازگشت

حبل المتين




خالق كون و مكان، آن ذات رب العالمين

كشتي بحر گرانش، سبط خير المرسلين



پيك ذات كبريائي منزل وحي از سماء

آن كتاب الله ناطق، مظهر حي مبين



در عبوديت، رسيده رتبه ي عز و جلال

آن عزيز حق تعالي، رهبر روح الامين



شد از اين مولود، روشن ديده ي خلق جهان

هم ثنا خوانش ملائك، از يسار و از يمين



از در و ديوار عالم، مي رسد هر دم به گوش

گشته ميلاد امام انس و جان، حبل المتين



زهره ي زهراي اطهر، شمس افلاك ولا

و اين در كان صدف زاي اميرالمؤمنين



مخزن علم لدني، كاشف اسرار دين

جاري از لعل لبان او بود عين اليقين



واقف از سر سويداي رموز كائنات

آن امام مقتدا، روح و روان ماء وطين



[ صفحه 160]



تيغ ابرويش صراط و قامتش روز قيام

كاو ز رب العالمين آمد صراط المؤمنين



جان سپرده، لعل عطشان، همچو جد تا جدار

كز غمش گريان يتيمانش چو زين العابدين



گفت غواص بحار علم و عرفان وصف او

قطره ي درياي آل مصطفي، در ثمين