بازگشت

توطئه حسودان


شك نيست كه امامان معصوم هر كدام در عصر خود، به واسطه ي محبوبيت درخشان در افكار عمومي، و برتري علمي بر عموم دانشمندان زمان مورد حسادت و كينه ي دانشمندان جاه طلب و اينان براي فرو نشاندن آتش حسد و كينه خود، دست به سعايت و بدگويي و سمپاشي بر ضد امامان در دستگاه قدرتهاي وقت مي زدند، امام جواد (ع) نيز از روال كلي مستثني نبود به طوري كه مي توان گفت: يكي از عوامل شهادت آن حضرت، مخالفت برخي از اينگونه دانشمندان بود كه ذيلاً از نظر خوانندگان محترم مي گذرانيم: «زرقان» [1] كه با «ابن ابي داود» [2] دوستي و علاقه



[ صفحه 112]



خاصي داشت مي گويد: يك روز «ابن ابي داود» از دربار «معتصم» خليفه عباسي بازگشت در حالي كه غمگين بود، علت را جويا شدم گفت:

امروز آرزو كردم كه كاش! بيست سال پيش مرده بودم!

پرسيدم: چرا؟

گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر - امام جواد (ع) - در مجلس معتصم بر سرم آمد!

گفتم جريان چيست؟

گفت: شخصي به سرقت اعتراف كرد و از خليفه - معتصم - خواست با اجراي حد الهي او را پاك سازد.

خليفه همه ي فقها را گرد آورد و محمد بن علي - امام جواد را نيز فراخواند، و از ما پرسيد:

دست دزد از كجا بايد قطع شود؟

من گفتم: از مچ دست.

گفت: دليل آن چيست؟

گفتم: چون منظور از دست در آيه ي تيمم «فامسحوا بوجوهكم و ايديكم»: [3] «صورت و دست هايتان را مسح كنيد» تا مچ دست است.

گروهي از فقهاء در اين مطلب با من موافق بودند و مي گفتند دست دزد بايد از مچ قطع شود، ولي گروهي ديگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دليل آن را



[ صفحه 113]



پرسيد گفتند: به گواه اينكه منظور از دست در آيه ي وضوء «فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الي المرافق»: [4] «صورت ها و دست هايتان را تا آرنج بشوييد» تا آرنج است.

آنگاه معتصم به محمد بن علي - امام جواد (ع) - رو كرد و پرسيد: نظر شما در اين مسئله چيست؟

گفت: اينها نظر دادند، مرا معاف بدار.

معتصم اصرار كرد و قسم داد كه بايد نظرتان را بگوييد.

محمد بن علي گفت: چون قسم دادي نظرم را مي گويم، اينها در اشتباهند، زيرا فقط چهار انگشت دزد بايد قطع شود و بقيه ي دست باقي بماند.

معتصم گفت: به چه دليل؟

گفت: زيرا رسول خدا (ص) فرمود سجده بر هفت عضو تحقق مي پذيرد، صورت (پيشاني)، دو كف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا).

بنابراين اگر دست دزد از مچ يا آرنج قطع شود، دستي براي او نمي ماند تا سجده نماز را به جا آورد [5] در حالي كه خداي متعال مي فرمايد:

«و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا»: [6] سجده گاه ها (اعضايي كه سجده بر آن ها انجام مي گيرد) از آن خداست. پس با



[ صفحه 114]



خدا هيچكس را مخوانيد و عبادت نكنيد» و آنچه براي خداست قطع نمي شود [7] .

«ابن ابي داود» مي گويد:معتصم جواب محمد بن علي را پسنديد و دستور داد چهار انگشت دست دزد را قطع كردند (و ما نزد حضار بي آبرو شديم) و من همانجا (از شرمساري و اندوه) آرزوي مرگ كردم! [8] .

چند روز بعد از آن «ابن داود» از روي حسد و كينه توزي نزد معتصم رفت و گفت: به جهت خيرخواهي به شما تذكر مي دهم كه جريان چند روز قبل به صلاح حكومت شما نبود، زيرا در حضور همه ي دانشمندان و مقامات مملكتي، فتواي ابوجعفر (امام جواد) را كه نيمي از مسلمانان او را خليفه و شما را غاصب مردم منتشر و خود برهاني براي شيعيان او شد. معتصم كه مايه ي هر نوع دشمني با امام را در خود داشت از سخنان ابن ابي داود بيشتر خشمگين شد و درصدد قتل امام برآمد، حال بايد ببينيم معتصم چگونه مرتكب اين جنايت بزرگ شد؟


پاورقي

[1] «ابن ابي داود (يادواد) در زمان مأمون، و معتصم، و واثق، و متوكل قاضي بغداد بود و بين او و وزير معتصم «محمد بن عبدالملك» دشمني وجود داشت و او در سال 233 هجري فلج شد و متوكل بر او و فرزندش غضب نمود، يكي از كارهاي ابي داود در زمان قضاوت اين بود كه از ابي الوليد (محمد بن احمد) 120 هزار دينار و قطعه جواهري به ارزش 40 هزار دينار مصادره نمود، و در اواخر عمر به دستور متوكل از سامراء به بغداد تبعيد شد و در سال 240 هجري درگذشت و «رزقان» لقب ابي جعفر زيات است (كه مردي محدث بوده) و پدرش به نام عمرو بوده كه بزرگ طائفه ي اصعمي محسوب مي شده.

[2] «ابن ابي داود (يادواد) در زمان مأمون، و معتصم، و واثق، و متوكل قاضي بغداد بود و بين او و وزير معتصم «محمد بن عبدالملك) دشمني وجود داشت واو در سال 233 هجري فلج شد و متوكل بر او و فرزندش غضب نمود، يكي از كارهاي ابي داود در زمان قضاوت اين بود كه از ابي الوليد (محمد بن احمد) 120 هزار دينار و قطعه جواهري به ارزش 40 هزار دينار مصادره نمود، و در اواخر عمر به دستور متوكل از سامراء به بغداد تبعيد شد و در سال 240 هجري درگذشت و «رزقان» لقب ابي جعفر زيات است (كه مردي محدث بوده) و پدرش به نام عمرو بوده كه بزرگ طائفه اصعمي محسوب مي شده.

[3] سوره ي مائده آيه ي 5.

[4] سوره ي مائده آيه ي 5.

[5] در حالي كه اگر چهار انگشت دزد بريده شود باز قسمت مهمي از دست باقي مي ماند كه سجده با آن انجام مي گيرد.

[6] سوره ي جن آيه ي 18.

[7] هرگاه مقصود از مساجد، در آيه همان جايگاهاي سجده باشد استدلال با تنزيل و ظاهر آيه است و اگر مقصود از مساجد معابد باشد، استدلال با تاويل آيه است كه فقط امام معصوم از آن آگاه است ولي چون امام در مقام استدلال بود طبعاً طرف مخالف به عصمت امام معتقد نبود، ناگزير بايد گفت: استدلال با تنزيل و ظاهر آيه است.

[8] تفسير عياشي ج 1 ص 319 - بحار ج 50 ص 5.