بازگشت

هدف هاي مأمون


بايد توجه داشت كه مأمون زير پوشش تظاهرات دوستانه و رياكاري هاي مزورانه، جز اهداف سياسي منظور ديگري از اين ازدواج نداشته است، و مي توان دريافت كه به ويژه چند هدف را دنبال مي كرده است:

1- با فرستادن دختر خود به خانه امام، آن حضرت رابراي هميشه دقيقاً زير نظر داشته است و از كارهاي او بي خبر نماند (دختر مأمون نيز به راستي وظيفه ي خبرچيني و گزارشگري مأمون را خوب انجام مي داد چنانكه تواريخ شاهد اين حقيقت



[ صفحه 108]



است)

2- با اين وصلت، امام را وارد زندگي رفاهي سازد و از اين طريق در افكار عمومي بر عظمت امام لطمه وارد كند.

«محمد بن ريان» مي گويد: مأمون مي كوشيد تا امام جواد (ع) را به سرگرمي ها مشغول سازد ولي در اين هدف توفيقي به دست نمي آورد، مأمون در مجلسي كه به عنوان جشن ازدواج امام بر پا ساخت كنيزاني زيبا را كه هر يك جامي پر از جواهرات در دست داشتند واداشت تا چون امام وارد شد و بر جاي خود نشست به استقبال او بروند و آنان اين كار را كردند اما امام هيچ توجه و اعتنايي به آنان ننمود و عملاً فهماند كه از ين كار بيزار است.

در همين مجلس مطربي را براي خواندن و نواختن آورده بودند، اما همين كه او كار خود را شروع كرد امام بانگ بر او زد: «از خدا بترس» مطرب از صلابت فرمان امام كه از ژرفاي معنويت و نيروي الهي آن حضرت سرچشمه مي گرفت، چنان مرعوب شد كه آلات موسيقي از دستش فروافتاد، و ديگر هرگز تا زنده بود نتوانست از دست هايش براي ساز و موسيقي استفاده كند! [1] .

3- همچنان كه اشاره كرديم مأمون مي خواست با اين وصلت علويان را از اعتراض و قيام عليه خود باز دارد، و خود را دوستدار وعلاقمند به آنان وانمود كند.

4- او مي خواست افكار عمومي را فريب دهد، چنانكه گاهي مي گفت: من به اين وصلت اقدام كردم تا ابوجعفر (ع) از



[ صفحه 109]



دخترم صاحب فرزند شود، و من پدربزرگ كودكي باشم كه از نسل پيامبر و علي بن ابي طالب (ع) است! [2] .

اما خوشبختانه اين حيله ي مأمون نيز بي نتيجه بود، زيرا دختر مأمون هرگز فرزندي به دنيا نياورد، و فرزندان امام جواد (ع) «علي هادي (ع)» يعني امام دهم موسي مبرقع - حسين عمران - فاطمة - خديجه - ام كلثوم - حكيمه» همگي از همسر ديگر امام كه كنيزي نيك سيرت و پاكدامن و شايسته به نام «سمانه مغربيه» بود، به وجود آمدند [3] .

بنابراين، اين ازدواج كه مأمون بر آن اصرار مي ورزيد كاملاً جنبه ي سياسي داشت، و با آنكه اين وصلت با زندگي مرفهي توأم بود، براي امام كه همچون پدران گراميش به دنيا توجهي نداشت، نمي توانست ارزشي داشته باشد، بلكه اصولاً زندگي با مأمون براي آن حضرت تحميلي و پر رنج بود.



[ صفحه 111]




پاورقي

[1] كافي ج 1 ص 494 - بحار ج 50 ص 60.

[2] تاريخ يعقوبي ج 2 ص 454.

[3] منتهي الامال ج 2 ص 235 به نقل از تحفه الازهار. (مرحوم محدث قمي در همين كتاب و همين صفحه مي نويسد: از تاريخ قم ظاهر مي شود كه زينب و ام محمد و ميمونه نيز دختران حضرت جواد (ع) بوده اند و شيخ مفيد در شمارش دختران آن حضرت از دختري به نام امامه ياد كرده است.