بازگشت

مكاتب فكري و عقيدتي


نه تنها اختلاف در پيشوائي سياسي مايه ي تشكيل دو فرقه ي عظيم اسلامي گرديد، بلكه اختلاف در مرجع فكري و عدم اتفاق بر يك مرجع صلاحيتدار، سرچشمه، تفرقه ها و جدائي ها، و مايه ي پديد آمدن مكتب هاي فكري و عقيدتي، در اسلام گرديد، و مسلمانان را به فرقه هاي هفتادگانه و يا به تعبير ظريفي هفت صدگانه تقسيم كرد.

در اواخر نخستين قرن اسلامي، مكتب، «معتزله» و «جبريه» چهره نشان دادند ولي چيزي نگذشت كه معترله به فرقه هائي:

1- واصليه 2- هذليه 3- نظاميه 4- خابطيه 5- بشريه 6- معمريه 7- مرداريه 8- ثمانيه 9- هشاميه 10- جاحظيه 11- خياطيه 12- جبائيه.



[ صفحه 11]



تقسيم شدند و هر كدام براي خود در معارف الهي و عقيدتي، راي و نظري، و گروه و پيروي پيدا كرد.

رقيب معتزله «جبريه» نيز به فرقه هائي:

1- جهميه 2- تجاريه 3- ضراريه

تقسيم شدند و درباره اسلام و ايمان و افعال خدا، اظهار نظرهائي كرده و جنگ كلامي و فكري را به راه انداختند.

گروه عظيمي از مسلمانان تنها درباره ي صفات خدا از نظر نفي و اثبات به فرقه هائي:

1- اشعري 2- مشبهه 3- كراميه

تقسيم گرديدند، و حركت هاي خونين و نبردهاي ويرانگر ميان طوائف اسلامي آغاز شد. چه خون هاي مقدسي ريخته شد، و ديار آبادي ويران گرديد.

اين فرقه ها بر اثر اختلاف در مسائل محدودي مانند: صفات و افعال خدا پي ريزي شدند و اگر ديگر اختلافات را درباره امامت و پيشوائي، و عالم برزخ و معاد انسان بر آنها بيفزائيم با فرقه هاي بي شماري روبرو مي شويم كه جان ها را آزار، و دل ها را تكان مي دهد. و انسان با خود مي گويد: چگونه امت واحدي با تبيين و روشن شدن مجموع اصول و فروع آن به وسيله ي كتاب خدا و سنت پيامبر، به اين همه اختلاف و نزاع كشيده شدند، و آيه ي: «و ان هذه امتكم امة واحدة و انا ربكم فاعبدون» را به دست فراموشي سپردند.



[ صفحه 12]



هرگاه اختلاف در فروع و تعدد مكتبهاي فقهي مسلمين را بر اين اختلاف بيفزائيم وحشت انسان افزايش يافته و از اين تشعب و اختلاف به خود مي لرزد. و از اختلاف صحابه و تابعين و شاگردان آنان تا برسد به اختلاف چهار امام فقهي اهل تسنن، انگشت حيرت به دندان مي گيرد.

اينجا است كه يك فرد آگاه از پايه و عظمت اختلاف، در جمع ميان آن تكميل ديني و تبيين همه چيز از نظر اصول و فروع و اين اختلاف عميق و ژرف كه حاكي از عدم اكتمال دين و نبودن بيان كافي در اين زمينه ها، متحير مي گردد و يا با خود مي گويند چگونه اين امت، با پذيرفتن تكميل آئين الهي، در مسير اختلاف و دودستگي قرار گرفتند، اگر مساله تكميل و صحيح و استوار است اين همه اختلاف در اصول و جذور اسلام چه معني دارد. و اگر اين نوع اختلافها يك امر طبيعي است، پس تكميل دين چه معني دارد.