بازگشت

واقعيت هاي عيني متضاد


در برابر اعلام الهي، كه شك و ترديد به آن راه ندارد، يك حقيقت عيني ملموسي قرار گرفته است كه در آغاز نظر با مسأله تكميل دين از اصول و معارف و يا تقنين و تشريع، سازگار نيست و آن اينكه:

در آخرين شعله هاي حيات پيامبر از بسيط ترين و ساده ترين مسائل اسلام گرفته تا به پيچيده ترين آن، آنچنان اختلاف و نزاع پديد آمد كه امت واحد را به امتها، تبديل نمود، و مكتب ها و منهج هاي گوناگون در اصول و فروع پديد آورد كه برخي را يادآور مي شويم:

الف - پيامبر در بستر بيماري افتاده بود، دستور فرمود، قلم و كاغذي بياورند، تا براي امت چيزي بنويسد كه پس از او گمراه نشوند، در اين موقع كس و يا كساني «كه شم سياسي نيرومندي داشتند» با آن مخالفت ورزيدند و گفتند: بيماري بر پيامبر غلبه كرده است وقتي پيامبر، اختلاف و نزاع آنان را ديد، از همگان



[ صفحه 9]



روي برتافت و گفت: برخيزيد و برويد، شايسته نيست كه نزد من نزاع و مناقشه كنيد و در عظمت خسارت اين اختلاف ابن عباس گفت:

شالوده ي همه ي مصائب روزي ريخته شده كه ميان پيامبر و نگارش نامه او، مانع شدند [1] .

ب - پيامبر گرامي پيش از بيماري، سپاهي را به فرماندهي «اسامه» ترتيب داد كه راه روم «شام كنوني» را در پيش گيرد و پيش از حركت سپاه، وجود نازنين او در تب فرو رفت، سران صحابه، سپاه را به عناوين مختلف از حركت باز داشتند، تا آنجا كه رسول گرامي با تب شديدي پيامي به سران سپاه فرستاد و گفت:

جهزوا جيش اسامة لعن الله من تخلف عنه [2] .

«اسامه» را آماده حركت سازيد، هركس از همراهي او تخلف كند، خدا او را از رحمت خود دور كند.

ج - تنها اين دو مورد نيست كه اختلاف و نزاع درگرفت بلكه در موت و مرگ پيامبر، از طرف خليفه ي دوم جنجالي بر پا شد و مدعي گشت كه پيامبر نمرده و نخواهد مرد و بسان موسي به ميقات رفته است، حتي در محل دفن او مشاجره اي رخداد و گروهي طرفدار دفن او در «بيت المقدس» شدند. و سرانجام با نقل حديثي از پيامبر «الانبياء يدفنون حديث يموتون» پيامبران هر كجا بميرند و در همان جا به خاك سپرده مي شوند، اختلاف



[ صفحه 10]



پايان پذيرفت. [3] .

بالاتر از همه مساله ي خلافت و امامت مسلمين بود كه گروهي طرفدار گزينش از طريق «شوري» و گروهي ديگر طرفدار تنصيص الهي بودند و اين مساله آنچنان اختلاف و شكافي در ميان امت اسلامي پديد آورد، كه ضررهاي عظيم آن، قابل جبران نبوده و نخواهد بود و به تعبير «شهرستاني در ملل و نحل» در هيچ موضوع ديني، شمشير از نيام كشيده نشده مانند مساله ي «امامت و پيشوائي» [4] .


پاورقي

[1] صحيح بخاري ج 1، كتاب علم و كتاب جهاد باب «جوائز الوفد»، صحيح مسلم كتاب وصيت باب ترك وصيت و غيره.

[2] ملل و نحل شهرستاني مقدمه چهارم و شرح نهج البلاغه حديدي ج 2 ص 20.

[3] ملل و نحل شهرستاني ج 1 ص 23.

[4] ماسل سيف في الاسلام في قاعدة دينية مثل ماسل علي الامامة في كل زمان (الملل النحل ج 1 ص 24).