بازگشت

عكس العمل احتمالي امام هشتم


همان گونه كه اشاره شد مأمون زيرك ترين خليفه ي بني عباس بود و پيش از آنكه به اعمال خشونت آميز دست بزند با فراست مشكلات را حل مي نمود.

وي تشخيص مي داد كه نمي توان آتش انقلاب شيعي را با بي رحمي سركوب نمود و لذا تصميم گرفت بزرگ ترين شخصيت جهان تشيع و بزرگ خاندان رسالت امام علي بن موسي الرضا (ع) را با عاصمه ي مملكت اسلام يعني شهر «مرو» دعوت نمايد و به دنبال آن موضوع انتقال خلافت به آن حضرت را مطرح نمايد مسلم بود كه جواب امام از دو صورت خارج نخواهد بود: يا اين پيشنهاد را رد مي نمايد و يا آن را مي پذيرد.

اگر امام (ع) خلافت را نپذيرد، مأمون در مقابل انقلابيون شيعي و فرزندان پيامبر (ص) عذري پذيرفته خواهد داشت كه: من خلافت را به بزرگ شما تفويض كردم وليكن او نپذيرفت، حال، شما چه توقعي از من داريد.؟

علاوه بر اين نپذيرفتن امام، خود تلويحاً نشانه ي به رسميت شناختن مأمون به شمار مي رفت.



[ صفحه 44]



اما اگر امام (ع) خلافت را مي پذيرفت چه مي شد؟ آيا در اين صورت شخص مأمون به كلي كناره گيري مي نمود و حكومت بني عباس منقرض مي گشت؟ قطعاً چنين نبود زيرا بافت رژيم بني عباس به گونه اي بود كه تنها انتقال خلافت از شخصي به شخص ديگر نمي توانست اوضاع را دگرگون سازد.

ظلم و فساد آنچنان در مقامات كشوري و لشگري رسوخ كرده بود كه اگر امام پيشنهاد مأمون را مي پذيرفت نمي توانست با چنين دولتي كار كند و مخالفت وسيعي از جانب زورمداران بر ضد امام آغاز مي شد به گونه اي كه امام در همان روزهاي اول مجبور به استعفا مي شد.