بازگشت

آغاز شكاف ميان امين و مأمون


هارون الرشيد در سوم ماه جمادي الاخر سال 193 ه ق درگذشت و دو فرزند او «امين» و «مأمون» در صحنه سياسي به رقابت پرداختند.

هارون در زمان خلافت خود، امين را وليعهد خويش قرار داده و از مردم براي او بيعت گرفته بود، و بعد از او مأمون را (كه شش ماه كوچكتر بود) نامزد خلافت قرار داده بود. بنابر اين شرايط اجتماعي براي خلافت امين كاملاً فراهم بود گرچه او از نظر رشد و صلاحيت شخصي واجد خلافت نبود، در صورتي كه جريان درباره ي مأمون كاملاً برعكس بود.

مأمون كه از مدت ها پيش رؤياي رسيدن به قدرت و خلافت را مي ديد، پس از مرگ پدر، با دو مانع بزرگ روبرو بود كه با يك برنامه دراز مدت توانست هر دو را از ميان بردارد:

1- خلافت برادرش امين كه رسماً بعد از پدر، قدرت را قبضه كرده بود.

2- وجود حضرت علي بن موسي الرضا (ع) كه مورد علاقه ي شديد جامعه ي مسلمانان در ايران و عراق و حجاز و يمن بود.

اكنون ببينيم وي چگونه اين دو مانع را برطرف كرد و



[ صفحه 33]



جاده را براي خلافت خود صاف نمود.