بازگشت

مأموريت دختر مأمون


محدث قمي مي فرمايد: معتصم ام فضل را خواست و وي را بكشتن شوهر راضي كرد. زهري برايش فرستاد تا در خوراكش ريزد.

برادرزاده معتصم انگور رازقي را به زهر آلوده ساخت و به نزد شوهر نهاد، امام اندكي از آن خورد، اثر زهر در بدن بروز كرد، ام فضل خود را باخت و مانند هر جنايتكاري پس از ارتكاب جنايت پشيمان شد،



[ صفحه 68]



گريه و زاري به راه انداخت.

حضرت فرمود: اينك كه مرا كشتي، حالا گريه مي كني، به خدا سوگند به بلائي گرفتاري كه درمان پذير نباشد.

پس از اندك زماني كه از شهادت امام گذشت. دختر خليفه به بيماري سختي در نهان پائين تنه اش دچار شد، هر چه پزشكان درجه اول بغداد، درمانش كردند، مفيد نشد، زن تيره اختر كه دختر خليفه بزرگ عباسيان و برادرزاده معتصم خليفه بود، چندي به جان كندن افتاد و سزاي خيانت به شوهر را چشيد و همه از او فرار مي كردند و از اندرون دربار شاهي لاشه اش را بيرون انداختند و آنچه ثروت داشت به درمان داد، شفا نيافت، پريشان و بيچاره شد تا به گدائي افتاد و به بدترين احوال هلاك شد.