بازگشت

گفتار علامه مظفر


مرحوم، علامه شيخ محمدحسين مظفر گفته است:

«... خليفه، علماء را گرد مي آورد تا با آن حضرت (عليه السلام) مباحثه و محاجه كنند. به اين گمان كه در او لغزشي بيابد پس او را مورد بازخواست قرار دهد يا بدان وسيله مقام و منزلت او را پايين بياورد.

و يك بار، نامه هايي كه مردم را به بيعت براي آن حضرت فرامي خواند، جعل كرد تا به آن بهانه به امام (عليه السلام) سوء قصد كند، ولي اين توطئه جز بالا رفتن شأن و مرتبت ابوجعفر (عليه السلام) و نمودار شدن كرامت و فضل بيشتر او، نتيجه اي نداشت. از اين رو كينه و خشم معتصم بيشتر مي شد و قادر به كتمان حقد و حسد دروني خود نسبت به امام (عليه السلام) نبود. پس يك بار او را به زندان افكند و زماني كه تصميم به قتل او گرفت او را از زندان درآورد و به همسر او كه دختر مأمون بود زهري داده از او خواست آن زهر را به خورد امام (عليه السلام) بدهد. همسر امام خواسته ي او را اجابت كرد و امام (عليه السلام) با زهر معتصم مسموم گرديد و هنگامي كه همسر او آثار كارگر افتادن زهر را در



[ صفحه 129]



بدن امام ديد، او را در خانه تنها گذاشت و رفت، تا اينكه امام رحلت فرمود...

پس شيعيان، اطراف خانه او مجتمع گشتند و چون معتصم درصدد برآمده بود آنان را از تشييع جنازه ي آن حضرت باز بدارد، شمشيرهايشان را آويخته، براي ايستادگي تا پاي مرگ، هم پيمان شده بودند...

از چنين رويدادي، بسيار بودن تعداد شيعيان در آن زمان، در بغداد و سخت كوشي آنان، دانسته مي شود و از وجود راويان زياد، بسياري علم در آنان، معلوم مي گردد و از فراواني مباحثات و مناظرات ايشان، با مخالفين، به خصوص در مسأله ي امامت، نيرومندي منطق آنان و قدرتشان بر دفاع از مذهب و روشني مباني آنان، شناخته مي شود...». [1] .


پاورقي

[1] تاريخ الشيعه، ص 56 - 57. ليكن من آنچه را كه آن مرحوم در مورد زنداني شدن امام (عليه السلام) و رفتار شيعيان بعد از شهادت او آورده است، در منبعي نيافتم. ولي او بدانچه گفته است داناتر بوده، چرا كه او پوينده و پژوهنده بوده است. شايد آن مرحوم اين مطالب را در منابع ديگري كه در دسترس من نبوده يا بوده و به آن برخورد نكرده ام برديده است.