بازگشت

برنامه ريزي، در خدمت رسالت و پيام


پس از آنكه حكومت كينه ورز اموي، به جنايت رسواي خود در مورد امام حسين (عليه السلام) و فرزندان و خاندان و ياران پاك نهاد آن حضرت رضوان الله تعالي عليهم، دست زد به گونه اي تحريك كننده، عمليات براندازي خود را افزايش داد كه هدف از آن عبارت بود از تصفيه ي خط امامت الهي، كه اهل بيت رسول الله (عليهم الصلاة و السلام)، جلوه گاه آن بودند، و تصفيه ي تمامي رهروان اين خط و هر كس كه گرايشي به اين مرام داشته باشد، هر كه باشد و هر كجا يافت شود.

امام سجاد (عليه السلام)، كه در سطحي گسترده و در زماني كه گاه - چنانچه نقل شده - جز سه نفر به امامت آن حضرت معترف نبودند، با انحراف از خط صحيح اسلام، مقابله نمود، توانست در آن فضاي ظلماني، نور بيفشاند و از نو، بذر نيكي بكارد و با محور قرار دادن خط امامت و جا انداختن آن در ميان امت، راه حق را ادامه دهد.

آن حضرت آنقدر به كوشش هاي بي امان خود ادامه داد تا اينكه توانست شرائط و موقعيت مناسب را براي پيدايش يك جنبش گسترده ديني، علمي، فرهنگي و پرورشي فراهم آورد. جنبشي كه تمامي مردم را به اسلام حقيقي و تعاليم راستين الهي، كه پيوسته كوشش شده بود در ابهام و پيچيدگي بماند، آشنا سازد «... و لوكره الكافرون».



[ صفحه 10]



و به اين ترتيب، مدرسه و مكتب دو امام بزرگوار، باقر و صادق (عليهماالسلام)، به وجود آمد تا ميوه هاي نيكو و نتيجه ي مطلوب كوشش هاي بي وقفه اي كه امام سجاد (عليه السلام) در اين راه مبذول داشت و خون هاي ريخته شده ي امام حسين (عليه السلام) و ياران باوفايش در كربلا، آن را تغذيه مي كرد، به وسيله ي آن دو امام بزرگوار به دست آيد. [1] .

«جهت گيري اين نهضت علمي به سوي تثبيت سه اصل قرآني زير بود.

1 - تعليم احكام دين و نشر معارف آن: «و يعلمهم الكتاب».

2 - برانگيختن گنجينه هاي خرد و دوري گزيدن از جمود فكري و بازگرداندن نقش عقل و اصالت آن: «و الحكمة».

3 - پرورش معنوي و اهتمام ورزيدن به پالايش جان ها و پاكسازي اخلاق: «و يزكيهم».

اين سه اصل، در آيه ي شريفه ي قرآني: «هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين» [2] آمده است.

گذشته از اين سه محور، عمق بخشيدن به روح بندگي و تسليم و خضوع در برابر دستورات الهي، به منظور حفظ دين از تحريف و تأويل غير مسؤولانه ي اين و آن، مورد توجه و اهتمام بود». [3] .



[ صفحه 11]



ائمه (عليهم السلام)، در پس برانگيختن اين جنبش، فراهم آوردن زمينه ي مناسب و آماده ساختن امت براي برپايي حكومت خداي سبحان بر زمين را مد نظر داشتند. و به همين جهت كادرهاي روشن بين و گروهي افراد آگاه و مسؤول را پرورش دادند. به گونه اي كه گروه پيشتاز آگاه و روشنفكري كه امام باقر و امام صادق (عليهماالسلام) تربيت نمودند نماينده ي جو عمومي حاكم بر تقريبا تمامي سرزمين هاي اسلامي بودند، اين خط فرهنگي تا زمان امام رضا (عليه السلام) و بعد از آن حضرت امتداد يافت.

آن حضرات (عليهم السلام) اهتمام ورزيدند تا اينگونه فعاليت هايشان در كمال خفا باشد و به طور سري انجام گيرد و در بازداشتن شيعيان خود از انتشار و علني ساختن اين فعاليت ها پافشاري مي فرمودند و آشكار نمودن مسائل و فعاليت ها را گاهي، خروج از دين، و گاهي مساوي با كشتن امام به عمد، و زماني سبب دچار شدن به مصيبت و گرفتار آمدن به داغي آهن و محبوس گشتن در زندان ها و... اعلام مي داشتند. كه در اين باره نمونه هاي جالب توجه بسياري در دسترس كسي است كه درصدد بررسي برآيد. [4] بيشتر اينگونه روايات (روايات نهي از افشاء اسرار) از امام باقر و صادق (عليهماالسلام) نقل شده و رواياتي كه از غير اين دو امام بزرگوار نقل گرديده است ناچيز و غير قابل ذكر مي باشد.


پاورقي

[1] در اين باره و براي آگاهي از بخشي از نقشي كه امام سجاد (عليه السلام) ايفا نمود، به مقاله ي ما زير عنوان «امام سجاد، زنده كننده ي دوباره ي اسلام» در كتاب «دراسات و بحوث في التاريخ و الاسلام» ج 1، به همين قلم، مراجعه شود.

[2] او است كه در ميان مردم بي دانش، از خودشان فرستاده اي برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و آنان را تزكيه نمايد و كتاب و حكمتشان بياموزد. اگر چه پيش از اين در گمراهي آشكار بودند - سوره جمعه آيه 2.

[3] آنچه در اين فراز آمد از اشارات محقق پژوهشگر، شيخ علي احمدي است.

[4] اين احاديث را كه بسيار فراوان هستند، در: بحارالانوار، ج 72، ص 68 - 82 و ج 2، ص 74 - 75 - 79، و سفينة البحار، ج 1، ص 490 - 491 و قصار الجمل، ص 225 - 227 بنگريد.