بازگشت

مقدمه مؤلف


بسم الله الرحمن الرحيم

حمد و سپاس خداي را، پروردگار دو جهان و درود و سلام بر بهترين آفريدگانش، محمد (صلي الله عليه و آله) و خاندان طيب و طاهر او و نفرين و لعنت بر همه دشمنانشان، از اولين و آخرين، الي قيام يوم الدين. نگارنده، در اين بررسي كوتاه پيرامون زندگاني سياسي امام جواد (عليه السلام)، در پي آوردن تمام آنچه كه به اين موضوع مرتبط است، نبوده است. چرا كه چنين كاري، مستلزم يك بررسي گسترده پيرامون وضع سياسي، اجتماعي و فكريي كه آن امام همام (عليه السلام) در آن احوال زيست و موضع گرفت، مي باشد.

همچنين، براي انجام چنين كاري، بايد بررسي كننده، بر ديگر سخنان و مواضع آن امام و رابطه آن حضرت با غلامان، ياران و پيروانش و چگونگي رفتار آن حضرت با آنان، به ويژه در مواردي كه به سر و سامان دادن به امورشان و حل مشكلات داخلي ايشان، در رابطه با مسؤوليت هاي محوله به آنان، مربوط مي شود، و حتي بر رفتارهاي شخصي آن حضرت پرتو انداخته، روشن سازد.

براي بررسي تمام جوانب زندگاني سياسي امام جواد (عليه السلام) نبايد به بررسي چند حادثه ي برجسته و موضع گيري مهم و حساسي كه در



[ صفحه 7]



حيات امام (عليه السلام) رخ داده است بسنده كرد چرا كه اينگونه حوادث و مواضع، در طول مدت امامت امام جواد (عليه السلام) (كه بالغ بر هفده سال بوده است) از شمار انگشتان يك دست تجاوز نمي كند و نمي توان حيات سياسي آن حضرت را در آن چند حادثه خلاصه كرد. به خصوص با اين ملاحظه كه چه بسا گفته مي شود كه آن حوادث و مواضع تحت تأثير عوامل مقطعي خاصي پديد آمده اند.

اكتفا نمودن به بررسي آن چند حادثه ي انگشت شمار، به معناي اهمال و تجاهل نسبت بخش بزرگي از موضوع است كه مي تواند براي ما روشن كند كه چگونه ممكن است سراسر زندگي انسان جهاد و مبارزه و رويارويي با تمامي مظاهر طاغوت باشد و در جهت هدفي والا و به خاطر آن و در راه آن سپري گردد. كه حيات سياسي ائمه ي اهل بيت (عليهم السلام) كه بايد به بررسي و كنكاش گذاشته شود و از آن بهره گرفته شود، اينچنين بوده است.

آري، براي انجام يك بررسي جامع و همه جانبه، لازم است تمامي اين موضوعات و مسائلي جز اينها را روشن نمود و به نحوي فراگير و ژرف، كه با ميزان نقشي كه آن حضرت عليه الصلاة و السلام در يكي از مقاطع ويژه اي كه از مهمترين مقاطع سياسي، فكري و اجتماعي دوران حيات ائمه عليهم السلام شمرده مي شود، تناسب داشته باشد، درك كرد.

ولي من در اين بحث، در پي اشاره اي مختصر به امور چندي كه به نظرم از چنان اهميت و حساسيتي برخوردارند كه مي توانند مدخل مناسبي براي كنكاش گسترده تر و فراگيرتر و ژرف تر، پيرامون زندگاني سياسي اين امام بزرگ، امام محمد تقي الجواد، بر او هزاران درود و سلام، باشند.

در اينجا نكته اي ديگر هست و آن اينكه: در مواضع ائمه



[ صفحه 8]



(عليهم السلام) در برابر حكام و مواضع حكام در مقابل ائمه (عليهم السلام)، بعد عقيدتي از بعد سياسي جدا نيست. بلكه اين دو بعد همواره توأم و قرين بوده، بر يكديگر اثر مي داشته اند.

از اين رو ما ناچاريم در اين مبحث، مسأله ي «امامت» را مطرح نماييم. چرا كه اين مسأله، محور و مدار موضع گيري ائمه (عليهم السلام) و موضع گيري ديگران در مقابل ايشان بوده است. به گونه اي كه مسأله ي «امامت» در بطن مواضع متقابل ائمه (عليهم السلام) و حكام، جا داشته است.

و بالأخره:

توصيه مي كنم براي شناختن شرائط ويژه ي مقطع زماني حيات امام جواد (عليه السلام) پژوهنده، به نوشته ي ديگر ما، كتاب «زندگاني سياسي امام رضا عليه السلام» نيز مراجعه كند، بسا او را در اين زمينه مفيد افتد...

از خدا مي خواهم كه اين نوشته را سودمند و قصد نويسنده را خالص گرداند و پاداش نيك آن را براي شهيدان ابرار اسلام، در ايران اسلامي و انقلابي، و در لبنان، به ويژه جبل عامل مظلوم و ديگر سرزمين هاي اسلامي كه شاهد يورش بي رحمانه و كينه توزانه ي نيروهاي كفر و استكبار جهاني مي باشند، منظور فرمايد.

و خدا است توفيق دهنده و استوار سازنده و او است ياور و راهنما

ايران، شهر مقدس قم، 29 جمادي الأولي 1405 ه. ق

1 / 11 / 1363

جعفر مرتضي الحسيني العاملي



[ صفحه 9]