بازگشت

موضع حكام در اين درگيري


در آن هنگام، حاكمان، از صحنه ي درگيري دور نبودند، بلكه با دقت بسيار و مهارت بي نظير صحنه را زير نظر داشتند...



[ صفحه 42]



بلكه به خاطر توجه و اهتمامي كه به آينده و سرنوشت خودشان داشتند، به اين درگيري هاي فكري و عقيدتي دامن مي زدند و - گاه پنهان و گاه آشكار - با آن گروهي كه مي ديدند سازش با آن نه فقط دردسر و مشكلي در پي ندارد، بلكه براي آينده حكومتشان و بالأخره براي سرنوشت و هستي شان پشتوانه و ضمانتي جدي فراهم مي كند، سازش و تباني هم مي كردند...

اين حاكمان و پيشاپيش آنها مأمون عباسي، زيركترين، داناترين، دورانديش ترين و سياستمدارترين عباسيان، [1] ديدند حالت مشوق و ياور انديشه و علم، به خود گرفتن و در چهره ي حامي و مدافع آزادي بيان و احترام به عقائد، ظاهر گشتن - بنا به علل گوناگوني كه اينجا جاي بررسي آنها نيست - به هدف آنان و ماندنشان بر اريكه ي قدرت كمك مي كند و اين پوشش مزورانه، نيرنگ ها و گمراهي هاي بسيار نهفته داشت و نتيجه ي آن عبارت بود از محو بسياري از حقائق كه با سياست حكام و منافعشان سازگاري نداشت، با مكر و خدعه. [2] .


پاورقي

[1] به كتاب: زندگاني سياسي امام رضا (عليه السلام)، فصل «مأمون كيست؟» به همين قلم، مراجعه شود.

[2] به منبع سابق، ص 405 - 408 مراجعه شود كه در آنجا برخي مطالب مربوط به اين موضوع آورده شده است. ولي همين مدعيان حمايت از فكر و علم و آزادي بيان، شاگردان امام رضا (عليه السلام) را متفرق مي كنند - و چنانچه بعضي اشاره كرده اند - ابن عباس را از تفسير و كلام منع مي نمايند.