بازگشت

باز هم نمودارهاي خطرات بزرگ


گذشته از تمامي آنچه گفته شد، هنگامي كه حتي برخي از علماء و فقهاي بزرگ و انديشمندان شيعه، با وضعيت مخاطره آميز بعد از وفات امام رضا (عليه السلام) مواجه شدند و - هر چند به صورت محدود - درباره ي



[ صفحه 40]



امور دقيقه و مشكل مربوط به امامت، در بين خود دچار اختلاف گشتند و در چنين موقعيتي، وضع عمومي مردم كه پيچيده تر و مخاطره آميزتر بوده است، روشن مي شود. زيرا چگونه ممكن بود مردم عادي را قانع نمود به اينكه كودكي نورسته كه حداكثر، عمرش از هشت سال تجاوز نمي كند مسؤوليت رهبري و هدايت امت را بر دوش بگيرد و بتواند مشكلات و مسائل آنان را به بهترين و كامل ترين صورت حل كند و با مخالفت ها و خطرات، روبرو شود و با دانايي و آگاهي و مسؤوليت، آنها را از سر بگذراند؟!.

بر فرض اينكه نسل حاضر بتواند به خاطر داشتن زمينه ي عاطفي و رسوبات فكري و عقيدتي اي كه با آن متولد شده و رشد نموده اند، به طوري كه آن انديشه ها و عواطف، با ذهنيت و حيات طبيعي آنان تركيب يافته و يكي شده است، بتواند از اين گرداب هولناك جان بدر برد ولي...

ولي اين وضعيت، تا سال ها، بلكه تا ده ها سال ادامه خواهد داشت. به خصوص اگر ملاحظه كنيم كه به زودي، در مورد امام هادي (عليه السلام) كه جانشين بلاواسطه پدر خواهد بود نيز اين مسأله (خردسالي) دوباره مطرح مي شود و اين به معناي آن است كه اين حالت استثنائي، از نسل سابق گذشته، به نسل نو منتقل مي گردد. نسلي كه فاقد بنيان هاي جاافتاده ي عقيدتي است و با مسأله ي امامت پيوند عاطفي نداشته، بلكه از آغاز آشنايي با آن، با شك و ترديد همراهيش كرده اند...

چنين نسلي در برابر اين تزلزلي كه در داخل خودشان و مشخصا در اعماق و ژرفاي وجودشان پديد مي آيد، هيچ پناهگاه و مدافعي نخواهد داشت.

به اين ترتيب، با قطع نظر از مخالفت ها و روياروئي هاي گوناگون و بسياري كه به زودي از جانب ديگران پيش آورده مي شد، شيعيان با



[ صفحه 41]



گردابي دامنه دارتر، در درون خودشان مواجه بودند.