بازگشت

شورش مردم قم


در سال 210 هجري بود كه مردم قم مأمون را از خلافت خلع كردند و ديگر خراج نپرداختند و اين بدان علت بود كه وقتي مأمون از خراسان به بغداد مي رفت هنگامي كه به شهر ري رسيد مقداري از ماليات آنها را بخشيد و قمي ها نيز اين انتظار را داشتند، ولي مأمون توجه نكرد، براي او نامه نوشتند، باز هم پاسخي به آنها نداد و در آن موقع حدود يك ميليون درهم خراج قم بوده است، آنها هم لجاجت كردند و خراج ندادند، مأمون هم سرداران خود علي بن هشام و عجيف بن عنبسه را براي سركوبي آنها فرستاد، طي زد و خوردهايي لشگريان خليفه پيروز شدند و يحيي بن عمران كه رهبري مردم قم را برعهده داشت، كشته شد، ديوارهاي شهر را خراب كردند و خسارات بسياري به مردم وارد ساختند و ماليات را هفتاد برابر كردند [1] اين هم از عدالت بني عباس بود !!!

در گوشه و كنار ايران نيز شورشهاي موضعي پديد مي آمد كه چون شورشيان قدرت نظامي قوي و كارآزموده نداشتند شكست مي خوردند، از جمله شورشي در سال 213 در شهر نيشابور انجام شد كه عبدالله طاهر كارش را ساخت، در سال 207 حسن بن حسين بن مصعب خراساني در كرمان نهضتي راه انداخت كه او نيز اسير عمال بني عباس شد، در سال 223 در آذربايجان شورشهايي پديد آمد و حدود هشت سال طول كشيد كه مردي به نام محمد بن بعيث بن جليس آن را رهبري مي كرد، بغاي شرابي به نبرد آنها رفت و رهبر آنها را دستگير كرد و به سامراء فرستاد و در آنجا با نهايت رنج او را كشتند. [2] .

در سال 238 شورشي در تفليس كه آن زمان جزو ايران بود رخ داد و بغاي ترك كه مأمور سركوب مردم آن منطقه شده بود دستور داد شهر را آتش بزنند و حدود پنجاه هزار انسان را سوزانيدند و هر كه از آتش جان به در برده بود اسير كردند يا كشتند. [3] .

در سال 253 نبردي ميان مردم همدان با سپاه خليفه اتفاق افتاد، و بالاخره حركت و نهضت يعقوب ليث صفاري از سال 253 آغاز گرديد و همچنان ادامه پيدا كرد، در هر



[ صفحه 222]



صورت در هر گوشه هر فريادي بلند مي شد قبل از همه طاهريان آن را نابود مي كردند و ديگر عمال خليفه متوجه بودند و به سرعت جلوي آن را مي گرفتند.


پاورقي

[1] كامل ابن اثير، ج 6، ص 399 - ناسخ التواريخ، ص 325.

[2] كامل ابن اثير، ج 6 - تاريخ الغيبة الصغري، ص 64.

[3] كامل ابن اثير، ج 6، ص 292 - تاريخ الغيبة الصغري، ص 65.